سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم رب الحسین (ع)

12بهمن -22بهمن 1357

امام آمد
زبان قاصر است . به راستی قاصر، از شرح و وصف آن چه در استقبال از امام خمینی در تهران گذشت .
سراسر تهران، از ان سوی فرودگاه مهرآباد در غربی ترین نقطه تهران تا ماورای بهشت زهرا، در دورترین نقطه ی جنوبی آن، به یک اقیانوس عظیم انسانی تبدیل شده بود .
یک ، دو، پنج و به قول کسی که تمام مسیر را پیموده بود،‏ده میلیون انسان، این اقیانوس عظیم توفنده و پرخروش را پدید آورده بودند.
سی وچند کیلومتر به عرض متوسط سی متر ، و میدان بزرگ آزادی که گنجایش صدها هزار نفر را دارد، به علاوه گورستان بزرگ 3،600،000 متری بهشت زهرا، سراسر آکنده از جمعیت بود. جمعیتی گرد آمده از اقصی نقاط کشور‍‍، سرشار از شور و شوق و فریاد «خوش آمدی خمینی»
 

 
اولین پیام امام در وطن
خون های جوانان ما برای این ریخته شده که ما آزادی می خواهیم . ما پنجاه سال است که در اختناق به سر برده ایم. نه مطبوعات داشتیم، نه رادیو و نه تلوزیون صحیح داشتیم ،نه خطیب می توانست حرف بزند و نه اهل منبر می توانست حرف بزند و نه امام جماعت می توانست کار خود را بکندو...
این آدم ، دولت این آدم ، تمام این ها غیر قانونی است و اگر ادامه دهند، مجرمند و باید محاکمه شوند. ما آن ها را محاکمه می کنیم . من دولت تعیین می کنم . من تو دهن این دولت می زنم  . من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم. من به واسطه ی این که ملت من را قبول درد،(کف زدن ها و صلوات ...«مردم ناشی بودن!»)
آقای ارتشبد شما نمی خواهید که مستقل باشی؟ آقای سر لشکر شما نمی خواهی که مستقل باشی؟ می خواهی نوکر باشی؟من به شما نصیحت می کنم بیایید درآغوش ملت و همام چیزی که ملت می گوید بگویید . بگویید ما باید مستقل باشیم .....

بختیار
ایستادگی من ادامه خواهد یافت
نخست وزیر گفت ما نباید با خشونت در مقابل مردم بیاستیم . بلکه باید به مخالفین خود به چشم برادر نگاه کنیم! من بارها گفته ام این تحمل و مدارای ما دلیل بر ضعف ما نیست و تا آنجا که نشان داده ام در جایی که لازم به ایستادگی است به هر قیمت که باشد ایستادگی خواهم کرد . 
نخست وزیر افزود من بیش از انکه ایت الله خمینی به ایران بیاید در یک نطق صریح و بسیار روشن تذکر دادم که هر خونی ریخته شود و هر تشنجی که صورت گیرد ، مسوولان ان را به اسم معرفی خواهم کرد . زیرا معتقدم که باید هر کس مسوولیت خود را قبول کند .
هر قدر این اقایان بخواهندبا هوار و جنجال ما را بیرون کنند و دولت ما را متززل سازند موفق نخواهند شد. در این میان تنها رای ملت حاکم است و من همیشه برای مذاکره آماده ام ، ولی وقتی صحبت از انقلاب و تشنج و از پای در آودرن مملکت باشد باید بدانند که ایستادگی من ادامه خواهد یافت و پیروزی هم از ان کسی است که حتی نمی ساعت مقاومتش بیشتر باشد!!!.


معرفی نخست وزیر حکومت اسلامی
امام خمینی در یک کنفرانس مطبوعاتی بسیار مهم ،مهندس بازرگان را ، به عنوان نخست وزیر دولت موقت حکومت اسلامی معرفی کرد .
جناب آقای مهندس مهدی بازرگان را سال ها ست می شناسم و مردی است،فاضل متدین ملی و امین به ملت بدون گرایش به چیزی که خلاف مقررات شرعی است .
من ایشان را معرفی می کنم.
من بایدیک توضیح دیگری هم بدهم و آن اینکه من که ایشان را حاکم کرده ام ، یک نفر آدمی هستم ، که به واسطه ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم ‍، این را قرار داده ام . ایشان واجب الاتباع هستند. ملت باید از او اتباع کنند.یک حکومت عادی نیست ،  حکومت شرعی است. باید از او اتباع کرد .
مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است ...

متن سخنان مهندس بازرگان
بسم الله الرحمن الحیم و ان النصر قریب
خدای بزرگ را شکر می کنم که چنین اعتبار و حسن شهرتی را ، که به هیچ وجه اهلیت و لیاقت آن را نداشتم ، به من ارزانی داشته است. همین موهبت الهی باعث شده ، تا آیت اله، ابراز اعتماد کرده و ارجاع چنین مسوولیتی را به بنده عنایت بفرماید . هم چنین تشکر می کنم از ملت ایران . همان طور که آیت اله مکرر تاکید فرموده :«به نام ملت ، هم صدای ملت و برای ملت ، گام های خود را برداشته و صداهای خود را بلند کنید .

بازرگان، بازرگان نخست وزیر ایران
راهپیمایی به نفع مهندس بازرگان، نخست وزیر منتخب امام خمینی ، تهران و دیگر شهرهای ایران را امروز تبدیل به دریایی پرتلاطم کرد . در حالی که از میدان فوزیه تا میدان آزادی را فرشی از مردم پوشانده بود، خبرهای رسیده از شهرستان ها حاکی است ، تمامی شهر ها و حتی پاره ای از روستاها ، عرصه ی عظیم ترین راه پیمایی ها و تظاهرات خیابانی بود.

جنگ مسلحانه
رادیو لندن : احتمالا هیچ وقت آشکار نخواهد شد که چه کسی فرمان گشودن آتش بر روی تظاهرکنندگان را در نزدیکی دانشگاه تهران صادر کرد.
حوادث اخیر به شدت موقعیت دکتر بختیار را به خطر خواهد انداخت و گفته می شود او از این که کنترل خود بر ارتش را زا دست داده ، بسیار افسرده است. اما ، در عین حال به نظر می رسد ، ارتش با دادن اجازه انجام راهپیمایی دیروز ، دست به یک عقب نشینی تاکتیکی زده است .
بعضی از تظاهرکنندگان گفته اند، اگر رهبران شان اجازه دهند، آنها متقابلا به نیروهای نظامی تیراندازی خواهند کرد. در تظاهرات دیروز مقداری تبر و چاقو جمع اوری شد . پزشکی که در یک بیمارستان عمده کار می کند و به حال 30تن از مجروحان رسیدگی کرده بود، گفت: موضوعی که رنج آور است ، این است که از جراحات این افراد که اغلب در ناحیه سر و سینه است، واضح است که افراد ارتش به منظور کشتن ، آنها را هدف قرار داده اند...
گزارشی از پیروزی

*منع عبور و مرور
گروهی مسلح شدند و دولت بختیار به هراس افتاد. چاره اندشید و حلقه ی حکومت نظامی را تنگ تر کرد . اخبار ساعت 14 اعلامیه ی فرمانداری را با تحکم به گوش مردم خشمگین رسانید : به دستور فراندار نظامی و به خاطر آسایش مردم ، مقررات منع عبور و مرور از ساعت 5/4 بعد از ظهر تا 5 بامداد خواهد بود. اما خشم مردم نه تنها فروکش نکرد ، که مشت ها بیشتر فشرده شد.

* حالا دیگر مردم مسلح بودند.
لحظه به لحظه آتش خشم مردم شعله ورتر می شد. فریاد می کشیدند و با گام هایی استوار، شعارگویان حرکت می کردند. می گفتند:
«همافر ، همافر، تو نور چشم مایی»
گروهی دیگر نیز بانگ بر می آوردند :
«مرگ بر این ارتش مزدور شاه»
به همین ترتیب صبح روز بعد، مردم درتمام نقاط شهر به پاسداری مشغول بودند، در این مدت تعدادی از کلانتری ها به تسخیر مردم در آمدند و تعدادی دیگر به وسیله خود ماموران تخلیه شد. دراین جنگ و گریز مقداری اسلحه گرم به تصرف مردم در امد. حالا دیگر مسلح بودند:
«وای به روزی که مسلح شویم »
افرادی مسلح به سوی پادگان نیروی هوایی و عشرت اباد حرکت کردند . شهر در اختیار مردم بود . گروهی از جوانان دلیر و جان باز تا صبح شهر را در اختیار داشتند.

*پاسداری
پس از انکه پادگان قلعه مرغی ، ژاندارمری24 اسفند ، جمشیدیه و پادگان جی ، به اشغال مردم در آمد. جوانان محله تا صبح پاسداری می کردند، زیرا شایع شده بود دو اتومبیل پیکان و پژو که افراد آن مسلح هستند و به عمال رژیم سرنگون شده وابسته اند. در خیابان ها به ربودن اسلحه و کشتار مردم مشغولند.
اینک ایرانی ثابت کرد ، صبر مردان و دل امیدواران دارد. اینک ایرانی ثابت کرد خون اصیلش، هرگز ستم امپریالیستی را تحمل نخواهد کرد.

ْآزدای برای همه
اینک به جشن آزادی بنشین . اینک پیروزی حق را بر باطل لمس کن . اینک آزادی دیدنی است، شنیدنی است. آزادی رامی شود در چشم های پرغرور مردان و زنان شهر دید. اما هشدار ! آزادی را که به بهای خون به کف آورده ای ، آسان از دست ندهی ...


نوشته شده در  یکشنبه 85/11/22ساعت  3:0 عصر  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
او خواهد آمد
زمان بازگشت ارباب...
[عناوین آرشیوشده]