سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم
میلاد خانم فاطمه معصومه (س) رو خدمت همه دوستان تبریک عرض می کنم .
این هدیه رو به مناسبت روز دختر از یک دوست گرفتم .
تقدیم به همه دخترهای گل سرزمینم.
عید بر همه تون مبارک.

هدیه روز دختر 

پس نوشت -------------------------------------
یکم : رسول اکرم (ص) : به یکدیگر هدیه بدهید ، زیرا کینه ها را از بین می برد.
دوم : ای دختر عقل و خواهر دین ...
سوم: زائری دلشکسته ام آه معصومه جان سلام ...!

 


نوشته شده در  جمعه 87/8/10ساعت  9:22 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

"کریم در به روی بینوا نمی بندد ، گشای در به روی در به دری ..."

  


...............................................................

* قلب تپنده رمضان در میانه اش شروع به تپیدن کرد ، میلادش مبارک ...

** امروز ما را خروج می دهد از خویش ، اشراق چشم های سیاهت ...

*** دست مرا بگیر که بی تو از دست می روم ، نفسی نیست ...

**** شنیده ام کریم یعنی کسی که قبل از دهان باز کردن لئیم حاجت روایش می کند ... پس ...

***** دلم برای جشن های هر سال مدرسه تنگ شده ... من امروز کجا برم خدااااااااااااااااا ... .


نوشته شده در  سه شنبه 87/6/26ساعت  8:24 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

می خواهم روضه بخوانم ...

اما تویی که نشسته ای پای روضه ام ، یادت باشد حق نداری بین این روضه ام "سیلی" به صورتت بزنی ، یا نگین انگشترت را برگردانی کف دست و بزنی "گوشه چشمت" ... یا بکوبی به "سینه ات" ... یا فریاد بکشی ... یا ... یا ... باید بین روضه ام جلوی دهانت را هم بگیری ... مثل ، مثل آن دختر بچه ای که ... کاش می شد اینجا "آتشی" هم روشن کرد ... .

گفتند "روضه باز" نخوان!
به "چشم" ، روضه بسته می خوانم...
یک اقیانوس ، شاید ، شاید یک آسمان ، نمی دانم شاید یک عاشق...کنار بستر دلآرامش ، با نگاهی ملتمسانه ، و "چشمانی" نم ناک ، ورد لبش یک "التماس" است :
"نفس نفس" مزن پرستویم ....
فهمیدی چرا گفتم به "سینه" ات نکوب...

یک چیز دیگر هم می گوید :
ز خجلت کشته ای مرا ، ز بس از من تو "رو" گرفتی ...
شاید آنکه "سیلی" زده ، او هم نگین انگشترش را ...
فهمیدی چرا گفتم حق "سیلی" زدن نداری ...

چند شب دیگر ...
یه تابوت ، روی شونه ی آسمونه ...
و ، و یک دختر بچه که آستینهایش را کرده توی دهانش ... تا ، تا صدای گریه اش ...
فهمیدی چرا گفتم پای روضه ام فریاد نزن؟!

یک چیزی هم من بگویم ؟!
رشته های موی ِ "لیلة القدر" ، رو به سپیدی گذاشته ...
و اما "میخ ِ" در ، شده "میخ ِ" این در ، به رنگ خون ِ یار...
این "میخ" ، عجب رازداری است ...
..........................................................
* انگار نشد باز هم روضه بسته بخوانم ... .
یاعلی

 


نوشته شده در  جمعه 87/3/17ساعت  1:0 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم
شبهای قدر رسید ...

انا انزلناه فی لیلة القدر ...

و ما ادراک ما لیلة القدر...

قد جعل الله لکل شی قدرا...

اما قدر یعنی چه ؟ اندازه ؟ میزان ؟ شاید ! ولی به نظر من قدر یعنی رسانا ! حالا این رسانا یعنی چه ؟

خب هر چیزی که ما رو به خدا برسونه ، رساناست . لیلة القدر خیر من الف شهر ... شب قدر برتر از هزار ماهه . یعنی یک مسیر هزار ماهه رو می شه توی یک شب طی کرد . رسانا بهتر از این می خوای؟؟؟!!

 

اما این رسانا یه تاریخ مصرفی داره . در ایام سال فقط یک شب ، شب قدره ! اگر استفاده کردی ، کردی ! اگر نکردی ، تاریخ مصرفش می گذره و دیگه به درد نمی خوره . یعنی اصلا دیگه چنین فرصتی در طول سال به دست نمی آد . از طرفی امام صادق علیه السلام می فرمایند : قلب ماه رمضان شب قدر است . یعنی اگر از شب قدر استفاده کردی ماه رمضان رو هم بردی و گرنه هیچ!

 

مثال ملموس بزنم . مثل نماز اول وقت ، که توی وقت فضیلت درهای آسمان باز بازه ! اما هر چی که از وقت فضیلت بگذره این درها کم کم بسته می شن و آخر سر هم کیپ کیپ ! وبعضی از نمازها پشت در می مونن !!!

 

باید برای شبهای قدر کارت ورود گرفت . کارت ورود استغفاره ! با استغفار اذن ورود باطنی بگیریم . برای خدا اعتراف کنیم .  یه تسبیح ورداریم و با هر استغفاری یه گناهی رو اعتراف کنیم ....اما بجز استغفار یک چیز دیگه هم هست . یک چیز ناب و قیمتی . و اون افزایش معرفت نسبت به بی بی دو عالم خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها  است . چطور ؟ به خاطر این حدیث ؛ امام صادق علیه السلام : هر که فاطمه را ، آن گونه که سزاوار است ، بشناسد ، بی تردید شب قدر را درک کرده است 

 

پس با در نظر گرفتن این چیزها ، زحمت شب بیداری بیهوده نکشیم ...

 

و در آخر یه جمله خدمت حضرت معشوق ؛

کریم در به روی بینوا نمی بندد

گشای در به روی در به دری ....


نوشته شده در  یکشنبه 86/7/8ساعت  1:0 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی ! 

الهى ! لذت گرسنگى را در کامم برکت ده. 

الهى ! واى بر آنکه در شب قدر ، فرشته بر او فرود نیامده با دیو همدم و همنشین گردد.*

1- فضیلت ماه رمضان

رمضان ، ماهی است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است؛ [ کتابی] که مردم را راهنما و [در بر دارنده ] نشانه های آشکار هدایت و میزان تشخیص حق از باطل است .  سوره مبارکه بقره آیه 185

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: درهای آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده می شود و تا آخرین شب این ماه بسته نمی شود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: اى مردم ماه خدابا برکت و رحمت و آمرزش به شما رو کرده است، ماهى است که پیش خدا بهترین ماه است و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:بدبخت واقعی کسی است که  این ماه را پشت سر گذارد وگناهانش آمرزیده نشود .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: رمضان، رمضان نامیده شد؛ زیرا گناهان را می سو زاند .      

امام حسن علیه السلام : خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه ای برای آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش برای خشنودی او از یکدیگر پیشی گیرند . 

2-روزه

ای مومنان ! روزه بر شما مقرر شده است ؛ همچنان که بر پیشینیان شما مقرر شده بود ، شاید که پرهیزگار شوید . سوره مبارکه بقره آیه 183 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  : روزه سپری است در برابر آتش      

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدن ها روزه داری است .     

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: باگرسنگی مجاری او (شیطان ) راتنگ نمایید ، که او مانند خون دربدن انسان جاری است .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: روزه بگیرید تا تندرست باشید .     

امام علی علیه السلام  : روزه دل ، اندیشیدن به گناهان ، برتر است از روزه شکم ؛ یعنی غذا خوردن   

3-تلاوت قرآن

کسانی که کتاب [ آسمانی ] را به آنها دادیم ، [و] آن را چنان که شایسته آن است می خوانند ، ایشان اند که به آن ایمان دارند . سوره مبارکه بقره ، آیه 121

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: در ماه رمضان قرآن بسیار تلاوت کنید .     

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: هرگاه فردی از شما دوست داشته باشد که با پروردگارش سخن بگوید ، قرآن بخواند .    

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: از خواندن قرآن غافل مشو ؛ زیرا قرآن دل را زنده می کند واز فحشا و زشت کاری و ستم بازمی دارد .

امام محمد باقر علیه السلام  :براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن رمضان است.
4- دعا واستغفار

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: دعای روزه دار ردّ نمی شود .    

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: خداوند در هر شب ماه رمضان می گوید :« به عزت و جلالم سوگند ، به فرشتگان فرمان داده ام درهای آسمان را بر روی بندگان دعا کننده من بگشاید ».    

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: ماه رمضان ماه استغفار ، ماه روزه و ماه دعا است . 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: ماه خدا به سوی شما روی آورده است ...  جان شما در گرو اعمال شما است ؛ پس آن را با استغفار آزاد کنید .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: دعای شما در این ماه به اجابت می رسد . 

امام علی علیه السلام : بر شما باد در ماه رمضان به بسیاری استغفار و دعا  . 

امام سجاد علیه السلام: در ماه رمضان جز به دعا و تسبیح و استغفار و تکبیر لب نمی گشود .   

5- شب های قدر

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : هر کس شب قدر را احیاء بدارد ، تا سال آینده عذاب از او برداشته می شود . 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: هر کس از روی ایمان و برای رسیدن به ثواب الهی ، شب قدر را به عبادت بگذراند ، گناهان گذشته اش آمرزیده می شود . 

امام صادق علیه السلام: قلب ماه رمضان شب قدر است . 

امام صادق علیه السلام: هر که فاطمه را ، آن گونه که سزاوار است ، بشناسد ، بی تردید شب قدر را درک کرده است . 

امام صادق علیه السلام: مقدرات در شب نوزدهم تعیین ، در شب بیست و یک تایید و در شب بیست و سوم [ماه رمضان]  امضا می شود .

6 ـ اعمال نیک

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: مردم ! ‌هر کدام از شما که اخلاق خود را در این ماه اصلاح کند، روزی که در صراط پاها می لغزد، جوازی بر صراط خواهد داشت.

امام صادق علیه السلام  : هر کس در ماه رمضان صدقه ای بدهد ، خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور می کند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: اعتکاف در یک دهه از ماه مبارک رمضان برابر با ثواب دو حج ودو عمره است.

در پایان یک دعا : تقبل الله منا و منکم صالح الاعمال ....

* الهی نامه استاد حسن زاده آملی

 


نوشته شده در  سه شنبه 86/6/27ساعت  1:0 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

خدایا!

ماه رمضانت هم رسید...

فرصت دوباره برای آشتی ...

چقدر احمقانه فکر می کردم که هنوز ...

هنوز سه چهار روز مونده ...

یعنی خودمو زده بودم به اون راه یا واقعاً حواسم نبود...

نمی دونم!

اما اون شور و شوقی که قبل از نیمه شعبان داشتم ، همش از سرم پریده بود ....

راستش خدا جان ! امسال خیلی ترسیده بودم ...

می ترسیدم به این ماه رمضان نرسم ...

می ترسیدم مرگ نذاره به مهمونیت برسم ...

شاید به خاطر ترس بود که شیرینی آمدنش رو نتونستم بچشم...

آره ! شاید به خاطر ترس بود...

شب آخر دعا خوندم : اللهم رب شهر رمضان ، منزّل القران .... اللهم انه قد دخل شهر رمضان ...

اما هنوز خیال می کردم آخر شعبانه! ولی ... ولی ، اول رمضان بود ...

خودمو زدم به حماقت یا واقعا ....

نمی دونم!

شب آخر اصلا حسش نبود ... یعنی حس ورود به ماه مبارک...

انگار اتفاقی نیفتاده بود .....

یعنی افتاده بود ها! ولی من مشاعرم از کار افتاده بود ....

حتی اشکهای موقع مناجاتم هم سرد بود !

از دو ماه قبل قرار گذاشته بودیم ، گناه تکونی !

اما دریغ...!

مثل اینکه یه سال گذشته بد مدل خرابکاری کردیم ...

اینم وضع فجیح ورود ما به ماه رمضان ...!

راستی خدا جان !

یه مطلب وحشناک شنیدم نمی دونم چقدر درسته ...

« میزان قبولی صوم و صلاة و بهره گیری از ماه مبارک به میزان شور و شوقی که هنگام ورود به این ماه داریم بستگی دارد ...»

وایییییییییییییی نه !

نه!

خدا جان!

ولی حالا که وارد شدیم ، دیگه شاید فرقی نکنه که ورودمون چه مدلی بوده ! می گم بهتر نیست به فکر بهره بردن از باقی ایام ماه باشیم ؟!!! این یکی دو روز که گذشت . خدایا ! باقی روزها این مدلی نگذره....!

خدایا چگونه شکرت کنم که عمرم را به سالی دیگر کشاندی و با این همه بار گناه به رمضانی دیگر رساندی؟خدایا چگونه از عهده ی شکرت به در ایم که من لایق مهمانی ات نبوده ام اما تو از فضل خود بر من منت نهادی .... خدایا مرا نیز با مقربانت بپذیر...

اللهم فبارک لنا فی الشهر رمضان ... اللهم اعنا علی صیامه و قیامه و نشطنا فیه الصلوة و لا تحجبنا من القرائة ...

کریم در به روی بی نوا نمی بندد

گشای در به روی در به دری....

آمین !


نوشته شده در  شنبه 86/6/24ساعت  11:14 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم  

«... وصیت اینجانب به حوزه های مقدسه علمیه آن است که کراراً عرض نموده ام که دراین زمان که مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی کمر به براندازی اسلام بسته اند و از هر راه ممکن برای این مقصد شیطانی کوشش می نمایند و یکی از راههای با اهمیت برای مقصد شوم آنان و خطرناک برای اسلام و حوزه های اسلامی نفوذ دادن افراد منحرف وتبهکار در حوزه های علمیه است ، که خطر بزرگ کوتاه مدت آن بد نام نمودن حوزه ها با اعمال ناشایسته واخلاق و روش انحرافی است و خطر بسیار عظیم آن در دراز مدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد که با آگاهی بر علوم اسلامی و جا زدن خود را در بین توده ها و قشرهای مردم پاکدل و علاقه مند است ، و ضربه مهلک زدن به حوزه های اسلامی واسلام عزیز و کشور در موقع مناسب می باشد ..»

قطعه ای از زمین تو را می خواند ، اما ایا با در بر گرفتن تو ذوب نمی شود ؟

قطعه ای از زمین تو را می خواند ، اما چگونه ؟ با چه جرأتی ؟

قطعه ای از زمین تو را می خواند ، همانگونه که مادرت زهرا(س) را خواند ....

قطعه ای از زمین تو را می خواند ، اما ایا گنجایش روح بلند تو را دارد ؟ هرگز !

قطعه ای از زمین تو را می خواند ، اما روح بلندت را خدا می خواند، و مشتاقانه در انتظار پرکشیدنت است .

قطعه ای از زمین تو را می خواند ، اما اماما با رفتنت قلب امتی شکسته است ...

 


نوشته شده در  دوشنبه 86/3/14ساعت  7:7 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم رب الحسین (ع)

12بهمن -22بهمن 1357

امام آمد
زبان قاصر است . به راستی قاصر، از شرح و وصف آن چه در استقبال از امام خمینی در تهران گذشت .
سراسر تهران، از ان سوی فرودگاه مهرآباد در غربی ترین نقطه تهران تا ماورای بهشت زهرا، در دورترین نقطه ی جنوبی آن، به یک اقیانوس عظیم انسانی تبدیل شده بود .
یک ، دو، پنج و به قول کسی که تمام مسیر را پیموده بود،‏ده میلیون انسان، این اقیانوس عظیم توفنده و پرخروش را پدید آورده بودند.
سی وچند کیلومتر به عرض متوسط سی متر ، و میدان بزرگ آزادی که گنجایش صدها هزار نفر را دارد، به علاوه گورستان بزرگ 3،600،000 متری بهشت زهرا، سراسر آکنده از جمعیت بود. جمعیتی گرد آمده از اقصی نقاط کشور‍‍، سرشار از شور و شوق و فریاد «خوش آمدی خمینی»
 

 
اولین پیام امام در وطن
خون های جوانان ما برای این ریخته شده که ما آزادی می خواهیم . ما پنجاه سال است که در اختناق به سر برده ایم. نه مطبوعات داشتیم، نه رادیو و نه تلوزیون صحیح داشتیم ،نه خطیب می توانست حرف بزند و نه اهل منبر می توانست حرف بزند و نه امام جماعت می توانست کار خود را بکندو...
این آدم ، دولت این آدم ، تمام این ها غیر قانونی است و اگر ادامه دهند، مجرمند و باید محاکمه شوند. ما آن ها را محاکمه می کنیم . من دولت تعیین می کنم . من تو دهن این دولت می زنم  . من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم. من به واسطه ی این که ملت من را قبول درد،(کف زدن ها و صلوات ...«مردم ناشی بودن!»)
آقای ارتشبد شما نمی خواهید که مستقل باشی؟ آقای سر لشکر شما نمی خواهی که مستقل باشی؟ می خواهی نوکر باشی؟من به شما نصیحت می کنم بیایید درآغوش ملت و همام چیزی که ملت می گوید بگویید . بگویید ما باید مستقل باشیم .....

بختیار
ایستادگی من ادامه خواهد یافت
نخست وزیر گفت ما نباید با خشونت در مقابل مردم بیاستیم . بلکه باید به مخالفین خود به چشم برادر نگاه کنیم! من بارها گفته ام این تحمل و مدارای ما دلیل بر ضعف ما نیست و تا آنجا که نشان داده ام در جایی که لازم به ایستادگی است به هر قیمت که باشد ایستادگی خواهم کرد . 
نخست وزیر افزود من بیش از انکه ایت الله خمینی به ایران بیاید در یک نطق صریح و بسیار روشن تذکر دادم که هر خونی ریخته شود و هر تشنجی که صورت گیرد ، مسوولان ان را به اسم معرفی خواهم کرد . زیرا معتقدم که باید هر کس مسوولیت خود را قبول کند .
هر قدر این اقایان بخواهندبا هوار و جنجال ما را بیرون کنند و دولت ما را متززل سازند موفق نخواهند شد. در این میان تنها رای ملت حاکم است و من همیشه برای مذاکره آماده ام ، ولی وقتی صحبت از انقلاب و تشنج و از پای در آودرن مملکت باشد باید بدانند که ایستادگی من ادامه خواهد یافت و پیروزی هم از ان کسی است که حتی نمی ساعت مقاومتش بیشتر باشد!!!.


معرفی نخست وزیر حکومت اسلامی
امام خمینی در یک کنفرانس مطبوعاتی بسیار مهم ،مهندس بازرگان را ، به عنوان نخست وزیر دولت موقت حکومت اسلامی معرفی کرد .
جناب آقای مهندس مهدی بازرگان را سال ها ست می شناسم و مردی است،فاضل متدین ملی و امین به ملت بدون گرایش به چیزی که خلاف مقررات شرعی است .
من ایشان را معرفی می کنم.
من بایدیک توضیح دیگری هم بدهم و آن اینکه من که ایشان را حاکم کرده ام ، یک نفر آدمی هستم ، که به واسطه ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم ‍، این را قرار داده ام . ایشان واجب الاتباع هستند. ملت باید از او اتباع کنند.یک حکومت عادی نیست ،  حکومت شرعی است. باید از او اتباع کرد .
مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است ...

متن سخنان مهندس بازرگان
بسم الله الرحمن الحیم و ان النصر قریب
خدای بزرگ را شکر می کنم که چنین اعتبار و حسن شهرتی را ، که به هیچ وجه اهلیت و لیاقت آن را نداشتم ، به من ارزانی داشته است. همین موهبت الهی باعث شده ، تا آیت اله، ابراز اعتماد کرده و ارجاع چنین مسوولیتی را به بنده عنایت بفرماید . هم چنین تشکر می کنم از ملت ایران . همان طور که آیت اله مکرر تاکید فرموده :«به نام ملت ، هم صدای ملت و برای ملت ، گام های خود را برداشته و صداهای خود را بلند کنید .

بازرگان، بازرگان نخست وزیر ایران
راهپیمایی به نفع مهندس بازرگان، نخست وزیر منتخب امام خمینی ، تهران و دیگر شهرهای ایران را امروز تبدیل به دریایی پرتلاطم کرد . در حالی که از میدان فوزیه تا میدان آزادی را فرشی از مردم پوشانده بود، خبرهای رسیده از شهرستان ها حاکی است ، تمامی شهر ها و حتی پاره ای از روستاها ، عرصه ی عظیم ترین راه پیمایی ها و تظاهرات خیابانی بود.

جنگ مسلحانه
رادیو لندن : احتمالا هیچ وقت آشکار نخواهد شد که چه کسی فرمان گشودن آتش بر روی تظاهرکنندگان را در نزدیکی دانشگاه تهران صادر کرد.
حوادث اخیر به شدت موقعیت دکتر بختیار را به خطر خواهد انداخت و گفته می شود او از این که کنترل خود بر ارتش را زا دست داده ، بسیار افسرده است. اما ، در عین حال به نظر می رسد ، ارتش با دادن اجازه انجام راهپیمایی دیروز ، دست به یک عقب نشینی تاکتیکی زده است .
بعضی از تظاهرکنندگان گفته اند، اگر رهبران شان اجازه دهند، آنها متقابلا به نیروهای نظامی تیراندازی خواهند کرد. در تظاهرات دیروز مقداری تبر و چاقو جمع اوری شد . پزشکی که در یک بیمارستان عمده کار می کند و به حال 30تن از مجروحان رسیدگی کرده بود، گفت: موضوعی که رنج آور است ، این است که از جراحات این افراد که اغلب در ناحیه سر و سینه است، واضح است که افراد ارتش به منظور کشتن ، آنها را هدف قرار داده اند...
گزارشی از پیروزی

*منع عبور و مرور
گروهی مسلح شدند و دولت بختیار به هراس افتاد. چاره اندشید و حلقه ی حکومت نظامی را تنگ تر کرد . اخبار ساعت 14 اعلامیه ی فرمانداری را با تحکم به گوش مردم خشمگین رسانید : به دستور فراندار نظامی و به خاطر آسایش مردم ، مقررات منع عبور و مرور از ساعت 5/4 بعد از ظهر تا 5 بامداد خواهد بود. اما خشم مردم نه تنها فروکش نکرد ، که مشت ها بیشتر فشرده شد.

* حالا دیگر مردم مسلح بودند.
لحظه به لحظه آتش خشم مردم شعله ورتر می شد. فریاد می کشیدند و با گام هایی استوار، شعارگویان حرکت می کردند. می گفتند:
«همافر ، همافر، تو نور چشم مایی»
گروهی دیگر نیز بانگ بر می آوردند :
«مرگ بر این ارتش مزدور شاه»
به همین ترتیب صبح روز بعد، مردم درتمام نقاط شهر به پاسداری مشغول بودند، در این مدت تعدادی از کلانتری ها به تسخیر مردم در آمدند و تعدادی دیگر به وسیله خود ماموران تخلیه شد. دراین جنگ و گریز مقداری اسلحه گرم به تصرف مردم در امد. حالا دیگر مسلح بودند:
«وای به روزی که مسلح شویم »
افرادی مسلح به سوی پادگان نیروی هوایی و عشرت اباد حرکت کردند . شهر در اختیار مردم بود . گروهی از جوانان دلیر و جان باز تا صبح شهر را در اختیار داشتند.

*پاسداری
پس از انکه پادگان قلعه مرغی ، ژاندارمری24 اسفند ، جمشیدیه و پادگان جی ، به اشغال مردم در آمد. جوانان محله تا صبح پاسداری می کردند، زیرا شایع شده بود دو اتومبیل پیکان و پژو که افراد آن مسلح هستند و به عمال رژیم سرنگون شده وابسته اند. در خیابان ها به ربودن اسلحه و کشتار مردم مشغولند.
اینک ایرانی ثابت کرد ، صبر مردان و دل امیدواران دارد. اینک ایرانی ثابت کرد خون اصیلش، هرگز ستم امپریالیستی را تحمل نخواهد کرد.

ْآزدای برای همه
اینک به جشن آزادی بنشین . اینک پیروزی حق را بر باطل لمس کن . اینک آزادی دیدنی است، شنیدنی است. آزادی رامی شود در چشم های پرغرور مردان و زنان شهر دید. اما هشدار ! آزادی را که به بهای خون به کف آورده ای ، آسان از دست ندهی ...


نوشته شده در  یکشنبه 85/11/22ساعت  3:0 عصر  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

 

تا حالا شده تصمیم بگیری دنیا رو عوض کنی یا حتی آدمهای دور وبرت رو ؟

از وضع اطرافیانش، از انحرافات اخلاقیشون ...حتی از مذهبی هاشون که پر از شک و شبه بودن ، از دختر عموش که با دست و پای برهنه جلوی نامحرم ظاهر می شه! از پسر خالش که چشمهای معصوم بچه کوچیکش رو به تصاویر مستحجن ماهواره عادت می ده ... از اون یکی که الکی و اون یکی که معتاده حتی داشت غصه یکی از فامیلهای دور رو می خورد که دخترش از راه نامشروع بچه دار شده بود . از اینکه دختر خاله 13-14سالش که اصلاح صورتش رو از نماز واجب تر می دونه !!! و شکایت از اینکه با وجود اینکه طلبه است،از تاثیر گذاشتن روی فامیل عاجزه !
می گفت نمی تونم به فامیل فشار بیارم ... همینطوری منو خانوادم رو از جمعشون طرد کردن! و غریبه به حساب می آرن جلوی من مذهبی بازی در می ارن و پشت سرم وای چکارها که نمی کنن؟

اون یکی از برادرش گله می کرد که ابروهاش رو زنونه برمی داره و از 13-14سالگی دوست دختر داره !...

من در جواب این دوستان فقط یه ماجرای واقعی رو تعریف کردم:

یه کشیشی لحظه های اخر عمرش بود ولی به شدت گریه می کرد . اطرافیان ازش علت گریه رو پرسیدن . با اندوه جواب داد:وقتی جوان بودم قصد داشتم همه دنیا رو عوض کنم ! مدتی که گذشت دیدم نه نمی شه ! تلاشم رو بر این متمرکز کردم که وضعیت کشور رو عوض کنم ! به میان سالی که رسیدم دیدم نه این هم نمی شه! تصمیم گرفتم مردم شهرم رو عوض کنم ، اون هم نشد،این سالهای اخر هم خواستم افراد خانوادم رو عوض کنم ،ولی اون هم نشد !!! تصمیم  گرفتم خودم رو عوض کنم، ولی دیگه وقت تمام شده بود ! و عمرم به پایان رسیده بود !. حالا که در آستانه مرگم فهمیدم که برای عوض کردن خانوادم ، شهرم ، کشورم ،و حتی همه دنیا باید قبلا خودم رو عوض می کردم !!! ولی من از تغییر دادن خودم غافل بودم .....

ولی یه کسی این کار رو کرد ... اون امام خمینی(ره) بود ... ایشون سالها خودسازی کردن و شخصیتی محکم و پولادین برای خودشان ساختن. بعد به جنگ ناهنجاریهای دیگران رفتند . امام توانست در مدت کمی نه تنها شهر و محله بلکه مردم یک کشور رو عوض کنه امام حتی معادلات سیاسی ابرقدرتها رو بهم ریختن و مسلمانها رو که در نهایت ذلت بودن عزت بخشیدن .

نکته : ثبت نام حوزههای علمیه خواهران شروع شده برای اطلاعات بیشتر به اینجا سر بزنید.


نوشته شده در  یکشنبه 85/11/15ساعت  12:3 عصر  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

ان سوره که ایه ایه اش زهرا شد                                                 کوثر شد و مجتبی از او پیدا شد
سی جزء کتاب نور را کل کمال                                                     در نیمه این ماه خدا معنا شد

حضرت رسول اکرم (ص):اگر عقل و خرد تجسم می یافت چهره حسن را به خود می گرفت .

 میلاد سبط اکبر و نور دل حیدر و میوه قلب زهرا (س) را خدمت همه دوستان تبریک عرض میکنم .

امام غریب و مظلومم قول داده بودم که در راه کاستن از غربتت تلاش کنم الوعده وفا کمه ولی یاکریم اقبل منی الیسیر .
پاسخ به شبهه ای در مورد صلح امام حسن کوچکترین کاری بود که توانستم بکنم . 


نوشته شده در  دوشنبه 85/7/17ساعت  6:44 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
او خواهد آمد
زمان بازگشت ارباب...
[عناوین آرشیوشده]