باسلام
با سلامگرچه روزي تلختر از روز عاشورا نبود آنچه ما ديديم جز پيشامدي زيبا نبود عشق ميفرمود «بايد رفت» ميرفتند و هيچ بيمشان از تيرهاي تلخ و بيپروا نبود خيمهها از مرد خالي ميشد اما همچنان اهلبيت عشق در مردانگي تنها نبود آفتاب ظهر عاشورا به سختي ميگريستکودکان لب تشنه بودند و کسي سقا نبود آسمان ميسوخت از داغي که بر دل داشت، آه! کودکي آتش به دامن ميشد و بابا نبود کاروان کم کم به سمتي ناکجا ميرفت و کاش بازگشتي اين سفر را، باز از آنجا نبود التماس دعا