• وبلاگ : نسيمي از بهشت ...
  • يادداشت : المجاز قنطرة الحقيقة!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ببخشيد ..ولي انگار كامنت من با يه نام ديگه به طور اشتباهي ارسال شد ...

    سلاااااااااام ...

    اولش كه ديدم نوشته نوشته هاي يه طلبه راستشو بخواي با بي حوصلگي خواستم يه ذرشو بخونم ...ولي بعد به نظرم جالب اومد ...

    به خصوص اين كه طبق يه عادت خانوادگي به حوزه نرفتين بدون اين كه به خيلي چيزا بگين چرااااااااا؟

    منم تصور خوبي رو اين قشر ندارم اما همه رو هم به يك چوب نمي رونن ...

    تو هر قشري بد وخوب هست اما واقعا احساسم اينه كه نه چندان خوبش بيشتره ...

    چند سال پيش توي مدرسه يه اقاي روحاني اومده بود و هر هفته جلسه مي ذاشت براي هركسي كه سوال داره ، از اين كه اصرار مي كرد به همه چي بگين چرا خوشم اومد ...

    اما ...

    از حجاب پرسيدم ...گفت سوالاي مهم تر بپرسيد و سرسري رد كرد ...

    ااما اون زمان خريد سي دي مجاز به صورت كپي وحرام وحلال بودنش واسه من مساله اي بود ...اونم پرسيدم باز گفت سوالاي مهم تر بپرسيد ...

    راستش منم ديگه روم نشد بگم به نظر شما چه سوالي خوبه كه براي ما ايجاد بشه وما بپرسيم كه دوست داشته باشين ...

    اينه كه هيچ وقت ديد خوبي روشون نداشتم ....

    اما يه سوال؟

    شما سوالاتونو تو حرفاي حوزويها واساتيد تونستين پيدا كنين؟يا اونا ام اينا رو پيش پا افتاده مي دونن ..؟