سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

بسم الله الرحمن الرحیم  

این دست نوشته مال پارساله . اخر ماه رمضان ، یا یکی دو روز بعد ماه رمضان ، مشهد ، فکر کردم بی مناسبت نباشه ...

 

روز چهارشنبه ، آخرای روزه . به گمانم آفتاب غروب کرده . یه گوشه ای از مسجد گوهر شاد نشستم، منتظر نماز مغرب. سخنران داره دعاهای آخرش رو می کنه و همه آمین می گن .

امشب شب آخره و من هنوز یه دل سیر زیارت نکردم.

نمی دونم، شاید نیم ساعته که اینجا نشستم. به خاطر تجربه دیروزه! چون دیر رسیدم برای نماز. بارون هم می آمد. با کلی مکافات توی حیاط زیر بارون جا پیدا کردم برای نماز مغرب که برای نماز عشا اون جا رو هم از دست دادم. بعضی ها خیلی غاصبن!!!

یه نگاهی به دو رو برم می اندازم. مسجد تقریبا پر شده و من این گوشه احساس راحتی می کنم. ولی دلم گرفته.

بعضی ها غرغرکنان میان می روند صف های جلوتر. اما ما چه کنیم که گفتن کسانی که نمازشون شکسته است عقب ترها بنشینند .

ولش ؛ دلم گرفته ... یه بغض سنگینی روی دلم نشسته. اینجا ، کنار حضرت رضا علیه السلام و دلتنگی ؟!

بیشتر به خاطر پایان ماه رمضان و از دست رفتن فرصتها ناراحتم. اما می دونم همین امشب رو فرصت دارم تا خون تازه به رگهام تزریق کنم و گرنه با برگشتنم تمام این زخمها ، کهنه و کهنه تر می شه.

سید پیری داره صف ها رو مرتب می کنه .

یکی میگه : حاج آقا پنکه رو روشن کن.

یکی دیگه از اون طرف می گه : نه! سرد میشه!

حاج آقا غر می زنه: من چه کنم با یه کشمش گرمتون می شه و با یه قاشق شیر پاستوریزه سردی می کنین؟! من به چه ساز شما برقصم ؟!!!

و دوباره غر می زنه: یکی باد می زنه! یکی سرما می خوره!!!

بعد از همه سوال می کنه که : روشن کنم؟؟؟

یه عده زیادی می گن: نه! نه!

و سکوت...

دوباره می گه: دو تا جا هست. یه کم برید عقب.

یه کسی که ازش می پرسه: جا هست ؟

میگه : ها! [یعنی بله!!!] اگه بخیل نباشن جا هست. چفت او بشین، یک نفر دیگه هم بیاد .

دلم برای زیارت قبلی تنگ شده ... خیلی خوب بود. تابستون، نماز ظهر و عصر، توی گرمای شدید، تو حیاط مسجد گوهر شاد. بعد نماز دارالهدایه، قبل نماز دارالهدایه، صحبت های ماندگار حاج اقا ماندگاری و اشک های ماندگار ما و بچه های شیراز ... و همه ی عشق من اذن دخول خواندن با اساتید توی صحن آزادی ....

صدای اذان میاد و تا چند دقیقه دیگه نماز جماعت ....     

 

 


نوشته شده در  چهارشنبه 86/7/18ساعت  7:0 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم
شبهای قدر رسید ...

انا انزلناه فی لیلة القدر ...

و ما ادراک ما لیلة القدر...

قد جعل الله لکل شی قدرا...

اما قدر یعنی چه ؟ اندازه ؟ میزان ؟ شاید ! ولی به نظر من قدر یعنی رسانا ! حالا این رسانا یعنی چه ؟

خب هر چیزی که ما رو به خدا برسونه ، رساناست . لیلة القدر خیر من الف شهر ... شب قدر برتر از هزار ماهه . یعنی یک مسیر هزار ماهه رو می شه توی یک شب طی کرد . رسانا بهتر از این می خوای؟؟؟!!

 

اما این رسانا یه تاریخ مصرفی داره . در ایام سال فقط یک شب ، شب قدره ! اگر استفاده کردی ، کردی ! اگر نکردی ، تاریخ مصرفش می گذره و دیگه به درد نمی خوره . یعنی اصلا دیگه چنین فرصتی در طول سال به دست نمی آد . از طرفی امام صادق علیه السلام می فرمایند : قلب ماه رمضان شب قدر است . یعنی اگر از شب قدر استفاده کردی ماه رمضان رو هم بردی و گرنه هیچ!

 

مثال ملموس بزنم . مثل نماز اول وقت ، که توی وقت فضیلت درهای آسمان باز بازه ! اما هر چی که از وقت فضیلت بگذره این درها کم کم بسته می شن و آخر سر هم کیپ کیپ ! وبعضی از نمازها پشت در می مونن !!!

 

باید برای شبهای قدر کارت ورود گرفت . کارت ورود استغفاره ! با استغفار اذن ورود باطنی بگیریم . برای خدا اعتراف کنیم .  یه تسبیح ورداریم و با هر استغفاری یه گناهی رو اعتراف کنیم ....اما بجز استغفار یک چیز دیگه هم هست . یک چیز ناب و قیمتی . و اون افزایش معرفت نسبت به بی بی دو عالم خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها  است . چطور ؟ به خاطر این حدیث ؛ امام صادق علیه السلام : هر که فاطمه را ، آن گونه که سزاوار است ، بشناسد ، بی تردید شب قدر را درک کرده است 

 

پس با در نظر گرفتن این چیزها ، زحمت شب بیداری بیهوده نکشیم ...

 

و در آخر یه جمله خدمت حضرت معشوق ؛

کریم در به روی بینوا نمی بندد

گشای در به روی در به دری ....


نوشته شده در  یکشنبه 86/7/8ساعت  1:0 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

 

میلاد مولایم مبارک ...

 

امام حسن مجتبی (ع): من برای کسی که درونش غیر از رضایت خدا خطور نکند ، ضمانت می کنم که دعایش مستجاب شود .


نوشته شده در  پنج شنبه 86/7/5ساعت  1:0 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم رب الشهدا و الصدیقین

مطلبی که در ذیل مطالعه می فرمایید وصیت نامه ای تلفیفقی از وصیت نامه های طلاب شهید است که با توجه به بندهای مشترک آن را تدوین نموده ام.

¤و اما شهادت...

?طلبه شهید سید حسین علوی: در انفجار جهل و جهالت عصر اتم ، عصر تمدن طلایی تزویر که کباده کشان و پیشگویان عادل و آزاده بار دیگر طاق نصرت حقوق بشر را بر استخوانهای شکسته و اندام قطعه قطعه شده انسانهای آزاده و بی آزار آذین بسته اند . آنگاه سقف شب را شکافتند بدان امید که نور را در زیر ْآوارهای سنگین سیاهی و ظلمت بشکنند . اما ستاره های سرخ شهادت شهاب وار جوشن شب را دریدند و تا فتح کامل دروازه های صبح رکاب زدند و به لقاء [الله] پیوستند .

?طلبه شهید کرامت الله قربانی : از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند . هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید نشود . عجب دردی! چه می شد امروز شهید می شدیم و فردا زنده می شدیم تا دوباره شهید شویم . آری یاران به سوی مرگ رفتند در حالی که نگران فردا بودند....

?طلبه شهید مهدی فرقانی فرد : یکی از بزرگترین نعمتهایی که خالق رحمان به من عطا کرده است، نعمت حیات بود و امروز نعمتی بس بزرگتر از آن را به من بخشیده و آن این که مردنم را در راه خودش قرار داده است .

اما مردن نه! این کلمه ای نیست که بتواند آن نعمت را وصف کند . باید همان اصطلاحی که خودش گفته را به کار برم . بله! شهادت . این راهی است که مرا از مردن نجات می دهد . پس چه نعمتی بزرگتر از این؟ الحمدلله! الحمدلله!

?طلبه شهید محسن عرب بهشتی : حاضرم به لفظ جلاله خداوند بزرگ قسم بخورم که لحظه ای شیرین تر از آن لحظه ای که ترکش و تیرهای دشمن انقلاب و رهبر ، بدنم را پاره پاره کند و سوراخ سوراخ کند و روحم را از کالبد جسمانیم خارج کند سراغ ندارم .

این آرزوی دیرینه که چیزی حدود هفت هشت سال است که دنبال آن هستم و چه جاها که برای رسیدن به آن قدم نگذاشتم . از بیابانهای گرم و سوزان جنوب گرفته تا کوههای سر به فلک کشیده و سوزناک غرب ، یعنی همان شهادت ...

?طلبه شهید مجتبی سبوحی : کسی که می خواهد پی به معراج واقعی ببرد و واقعیت عرفان را درک کند ، باید دل از دنیا و مافیهای آن برکند و دنیا را طلاق دهد و در تمام امور تنها خدا را در نظر بگیرد و آماده برای مرگ باشد . شهادت معراج الهی است که توفیق آن برای هر کسی ممکن نیست .

?طلبه شهید ناصر فلاحی : من این مرگ را از عسل بر وجودم گواراتر می دانم . خدایا از تو خواستارم که اگر شهادت را نصیبم کردی فقط به خاطر رضای ذات اقدست باشد!

?طلبه شهید سید علی کاظمی : شهادت نور است و دیدار خدا نور علی نور است . الان در بهشت باز است و به آسانی می توان رفت ... این شهیدان بودند که گشاینده در بهشت بودند ....این در گشاده را باز نگه دارید! 

?طلبه شهید سیاووش کنشلو : شهیدان انوار مقدس تاریکی های دنیا هستند . شهیدان ابدان مطهر خاکهای جهانند . شهیدان سفیه نجات برای انسانهای رو به زوالند . شهیدان کمال انسانهای محرومند و شهیدان گل سر سبد امت رسول الله صلی الله علیه و آله هستند .

?طلبه شهید محمد خونجگری : همگی خواهیم مرد و هر نفسی مزه مرگ را خواهد چشید . کل نفس ذائقة الموت و هر فردی به پاداش اعمال خود می رسد . پس حال که مرگ حتمی و قطعی است چرا مرگی را انتخاب نکنیم که آبستن زندگی جاودانی ما باشد ....

¤سروده

? چه خوش است جان خود را بدهم برای یارم

                   چه خوش است لحظه ای را که رود سرم به دارم

چه خوش است آن دمی را به ره تو همچو یاری

بدنم به روی خاک و سر من فتد کنارم

چه خوش است به راه یاران سر و تن فدا نمودن

به خیال دیدن یار همه شب در انتظارم

طلبه شهید حمید حسن زاده

¤حرف آخر...

طلبه شهید عباس شمس درخشان: باری ، ما شهدا این راه صد ساله را بر حسب سعادتی که از سوی پروردگارمان نصیبمان شد در یک شب بلکه کمتر پیمودیم . اما بار سنگین و گران برای کسانی بود که از دو راه «و منهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر » راه دوم را که بسیار سخت نیز می باشد انتخاب کردند . همان ایشانند که اگر در کوره حوادث پایدار و استوار بمانند یقیناً مقامشان از شهدا برتر است و خوشا به حالشان!

طلبه شهید احمد مفید: این مکتب آنقدر پرارزش است که همه اگر فدای آن بشویم ، حا دارد .

¤دعای آخر...

امام خمینی (ره) : خداوندا ، شهدای روحانیت و حوزه ها را از نعم بیکران و رزق حضور خویش بهرمند فرما!


نوشته شده در  دوشنبه 86/7/2ساعت  1:0 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم رب الشهدا و الصدیقین


مطلبی که در ذیل مطالعه می فرمایید وصیت نامه ای تلفیفقی از وصیت نامه های طلاب شهید است که با توجه به بندهای مشترک آن را تدوین نموده ام.

¤مناجات طلاب شهید ... 
? طلبه شهید محمود رضا استاد آقانظری: خدایا من از روشنی روز فرار کردم و به سیاهی شب پناه آوردم . به این امید که در پناه تو باشم و با تو درد دل کنم . مرا از تاریکی چه باک و ترس که سیاهی را درون سینه ام دارم و در تاریکی شب می نشینم که در تاریکی ، سیاهی قلبم را پاک کنی !
? طلبه شهید حسین بهرامی: خدایا! بارالها! من ضعیفم و ناتوان . دوست دارم چشمهای من را دشمن در اوج دردش از حدقه در بُستان در آورد و دستهایم را در تنگه چزابه قطع کند . پاهایم را در خونین شهر از بدن جدا سازد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهایش کند و سرم را در شلمچه از تن جدا نماید تا در کمال فشار و آزار، دشمنان مکتبم ببینند گرچه چشمها و دستها و پاها و قلب و سینه و سرم را از تن من گرفته اند اما از گرفتن یک چیز وامانده اند و آن ایمان و هدف متعالی من است که عشق به شهادت و عشق به امام و اسلام است.
?طلبه شهید علی مهرانی: خداا من که دارای بال نیستم خودت با آن دریای رحمت بیکران مرا دارای بال پرواز کن!
? طلبه شهید محسن چاردولی : خدایا! قلبم برای آن زمانی می تپد که به تو رسیده باشد !
? طلبه شهید مهدی خاتمی
بار خدایا! مرا ببخش...
از این که عبادت تو در نظرم شیرین نبود ...
از این که رضای تو را در اعمالم در نظر نگرفتم ....
از این که در نماز خاشع نبودم ...
از این که از میدان جهاد مردود برگشتم ...
از این که همه گناهان را در حالی که تو شاهدم بودی انجام دادم....
? طلبه شهید مجید زمردکار
الهی گرفتار آن دردم که تو داوی آنی؛ بنده آنم که تو سزاوار آنی !
الهی اگر مستم و اگر دیوانه ام از منعمان این آستانم . آشنایی با خود ده که از کائنات بیگانه ام !
الهی گریخته بودم تو خواندی ، ترسیده بودم بر خوان نشاندی!...
الهی دلی ده که در کار تو جان بازیم و جانی ده که کار آن جهان بسازیم !
الهی نفسی ده که حلقه بندگی تو گوش کند و جانی ده که زهر حکمت تو نوش کند!
الهی دانایی ده که در راه نیفتم و بینایی ده که در چاه نیفتم!
الهی دیده ای ده که جز تماشای ربوبیت نکند و دلی ده که غیر از مهر عبودیت نکند !
الهی پایی ده که با آن کوی مهر تو پویم که با آن شکر والای تو کنم !
? طلبه شهید مجتبی سرو : خدایا تو شاهدی که ... به هوای رسیدن به کویت پر و بال می زنیم !
? طلبه شهید حمید (عمید ) عبدوس : خدایا ! با آن همه گناهی که کردم ، اما بسیار امیدوارم . فکر می کنم که تو به من عشق می ورزی . در صورتی که من حرفاً به تو عشق می ورزم ولی در عمل کوتاهی می کنم.
? طلبه شهید عباس عربی: بارالها .... با نثار خونم آنچه عزیز می دانی به تو هدیه می کنم . خدایا اگر از جان بالاتر داشتم بر تو هدیه می کردم ولی چه سود که از جانم بالاتر ندارم . خدا این جان ناقابل را پذیرا باش...
? طلبه شهید یوسف شاکری چهارواداری : خدایا دنیا برایم چون زندان است و در این زندان بسیار شکنجه می شوم . خدایا از این ظلمت و زندان نجاتم ده و نور خودت را در قلبم روشن کن تا ببینم تو را با چشم دلم و به سویت بشتابم .


نوشته شده در  یکشنبه 86/7/1ساعت  1:0 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم رب الشهدا و الصدیقین


مطلبی که در ذیل مطالعه می فرمایید وصیت نامه ای تلفیفقی از وصیت نامه های طلاب شهید است که با توجه به بندهای مشترک آن را تدوین نموده ام.

 

¤لحظات آخر ...

... و اکنون پدر و مادر عزیز و گرامی ام چند لحظه بیشتر باقی نمانده که به عهدی که اولین بار با خدا بسته بودم وفا کنم .همانطور که این کار را شروع کردم ، جان خود را در رضایت او قرار دادم و از تمام زندگی ام چشم پوشیدم ...البته همه این ها خود نعمت است .(1)

گویی ایمان دارم که آن لحظه خواهد رسید . من ناگهان بالهای شکسته ام را تکانی خواهم داد و باز خواهم کرد و پرواز خواهم کرد . اگر او پایین نیاید و اگر او در کنارم ننشیند من به سوی او خواهم رفت .

اکنون سنگریزه ها را برداشته ام و دانه دانه به درون رود می اندازم تا آب با خود ببرد و این همان سیاهی های وجود و آن لکه های نشسته بر روی قلبم است .(2)

اکنون که هر لحظه مرگ را احساس می کنم از نیاموختن ها ، از عبرت نگرفتن ها ، از تنبلی و سستی کردن ها و وقت گذرانی ها و هزاران کردنی های باطل در عذابم و احساس درد می کنم و شما را نسبت به آن هشدار می دهم .  

اینک که هر لحظه انتظار نشستن گلوله داغی یا ترکشی را بر قلبم می کشم از ناآگاهی تمام مردم مستضعف جهان که ناآگاهی شان موجب بردگی و بندگی آنها شده است ، سخت در عذاب و دردم .(3)

[خدایا] تا لحظاتی دیگر می خواهی اولیای خاص خود را از این دار فانی هجرت بدهی . این عزیزان چه شور و شوقی و چه عشقی بر سر دارند . تو را به خاطر این عزیزان ، عنایتی هم به حال من عاصی بکن!

اما آرزو دارم که به این سادگی این امانت را تحویل تو ندهم ، چون که آن طور که باید در این دنیا از این امانت در راهت استفاده نکردم . بر اثر غفلت این امانت را آلوده کردم . به اختیار خود گذاشتم . به دنبال لذائذ رفتم و خوارم کرد و از قافله عقبم گذاشت . آرزو دارم که هنگام شهادت بدنم به اندازه گناهانی که کرده و معاصی که مرتکب شده ام قطعه قطعه شود تا شاید کفاره گناهانم باشد ! (4) 

¤مسئولیت ما ... مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است . ما از سرنگونی نمی هراسیم ، بلکه از انحراف می ترسیم .(5) مسئولیت شما در قبال این انقلاب زیاد است . بزرگترها انقلاب را به ثمر رساندند و حالا نوبت به شما رسیده است که خودتان را مواظف بدانید و دین خودتان را به این انقلاب ادا کنید. (6)

عزیزانم نسبت به سرنوشت اسلام عزیز بی تفاوت و کم کار نباشید . بلکه با تمام قدرت مسائل جاری را که در مملکت صورت می پذیرد ، زیر نظر داشته باشید و عملا خود را در بطن مسائل قرار دهید .(7) تلاش و سعی تان بر وحدت کلمه ، همان امری که حضرت امام بر آن تکیه دارند باشد . از مواضع اختلاف دوری گزینید ، به ریسمان الهی که سبب وحدت و اتفاق است چنگ زنید و در هر مجلسی و محفلی که برپاییش باعث شوکت و عظمت اسلام است ، حضور آگاهانه داشته باشید .(8)

توجه داشته باشید که معیارتان در انتخاب مسئولین ، تقوی و قدرت و اخلاص اشخاص باشد. نه میزان وابستگی آنها به گروه یا طرز فکر شما . (9)


پی نوشت :
_____________________________

(1) طلبه شهید غلامرضا جانفزا
(2) طلبه شهید محمد اوشنی
(3) طلبه شهید علی اصغر کابلی
(4) طلبه شهید وهب ارجینی
(5) طلبه شهید غلامعلی پیچک
(6) طلبه شهید سید محمد باقری
(7) طلبه شهید سید جعفر سجادی
(8) طلبه شهید جواد کریمی دوزجی
(9) طلبه شهید حسین طباخی



نوشته شده در  شنبه 86/6/31ساعت  1:0 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم رب الشهدا و الصدیقین

 مطلبی که در ذیل مطالعه می فرمایید وصیت نامه ای تلفیفقی از وصیت نامه های طلاب شهید است که با توجه به بندهای مشترک آن را تدوین نموده ام.


 سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود منذران صادقی شدند که بند بند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پیکرشان گواهی کرده است .... آنان [که] از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب جز عطیه شهادت نخواسته اند . (امام خمینی ره ) (1)

طلبه شهید سید مسعود اسماعیلی : هر چند که خود به وصیت نامه شهدا عمل نکردم چون اگر عمل می کردم وضعم خیلی بهتر از این بود ولی شما به کلمات آخر شهدا خوب گوش کنید . زیرا که راه سعادت راهی است که شهدا انتخاب کرده اند .(2)

¤به نام آنکه ...

? به نام آنکه همه چیز از اوست . به نام آن که از همه چیز آگاه است . به نام آن که مرا از رگ گردن نزدیکتر است. به نام آن که عاشق می شود عاشقش را ...(3)

¤اول سلام!

? با عرض سلام به محضر حضرت معشوق ، کسی که عمر و جانم را فدای او کردم ولی باز هم از عهده شکرش برنیامدم و با سلام و درود خدمت سبب خلقت حضرت حجت ابن الحسن العسکری صلوات الله علیه ، کسی که یک عمر برای دیدن رخ او اشک ریختم .

پدرم سلام علیک ! سلام می کنم بر صبر شما ... و سلام بر آن بوسه هایی که هنگام خداحافظی بر زیر گلوی من کردید ....(4)   

¤جایی که من می روم ...

? مامان جان ! آن جا که می روم جای تو خالی است ... به من وعده چنین داده اند و من خود نمی دانم کجا می روم ولی به من وعده جنتی خوش داده اند . اگر مادرها بدانند بچه ها کجا می روند هیچ برای آنها گریه نمی کنند ، بلکه جشن می گیریند ... (5 )مادرم خیال نکن که من رفته ام و دیگر وجود ندارم . نه این طور نیست . به خدا قسم از آن لحظه ای که در دنیا بودیم جایمان بهتر و زیباتر است !(6)پدر عزیزم خودت می دانی که جایی می روم که ملکوتش نامند. به جایی می روم که بهشتش نامند . زندگی (در) ذلت را هرگز قبول نخواهم کرد . مرگ سرخ و شهادت را بر آن ترجیح می دهم .(7)

¤شکر

? خدایا تو را شکر می کنم که عشق خودت را در دلم قرار دادی و عشق به دنیا را از دلم رهانیدی. به عشق تو بود که به زینتهای دنیا پشت کردم و فقط رضای تو را در نظر گرفتم. (8)  خدایا شکر تو را که مرا از خاک آلوده شهر به دیار مقدس شهیدان کشاندی و توفیق تقرب عطا نمودی . هر چند از عهده شکرش بیرون نمی آیم . خدایا از گذشته های ذلت بار و سیاهم بگذر . اخلاص در عمل و ترک معصیت را به من عطا کن تا از آنها باشم که هیچ غیر تو نبینند و هیچ غیر تو نگویند و عمل نکنند . (9)خدایا صدهزار بار تو را شکر که ما را به میدان نبرد آوردی و ما را در این جای با شکوه کُشتی و پروازمان دادی.(10)

¤و ...امام(ره)

? پدر و مادرم ، اگر ناراحت نمی شوید می خواهم حقیقتی را با شما در میان بگذارم و همین حالا که در حال نوشتن وصیت نامه هستم به ذهنم رسید . و آن این که پدر و مادرم ، این را بدانید که شما همانند چشمان من در زندگی بودید و امام همانند قلب. پس بدون چشم زندگی ممکن است ولی بدون قلب غیر ممکن . پس داشتن قلب را بر چشم ترجیح دادم و به ندای حسین زمان لبیک گفتم .(11) بر کنار تابوت من عکس امام را بزنید و در کنار آن عکس نالایق و کوچک مرا بزنید تا مردم بدانند که این شهید پیرو ولایت فقیه بوده .(12)

¤ و این پیکر خاکی من ...

? اصلا فکر ما را نکنید که چه بر سر این پیکر آوردند . این پیکر مهم نیست . روح مهم است که چه به دست آورد . جسم هر طور که جان دهد باید بپوسد ولی روح ها هستند که ارزش دارند . این جسم را فدا می کنم تا روحم به لقاءالله برسد و با ائمه محشور شود . (13)جنازه مرا بر روی مین ها بیندازید تا منافقین فکر نکنند ما در راه خدا از جنازه مان دریغ داریم . (14)

....و در اخر بگویم ای ادامه دهندگان راه شهدا ، هنگامی که بر سر جنازه ام آمدید اگر دهانم باز بود ، نبندید تا ندای الله اکبرم کاخ ستمگران را متزلزل سازد و اگر مشتهایم باز بود ببندید تا با مشتهای گره کرده ام کاخ مستکبران را فروریزم . (15)


پی نوشت:

_______________________________
(1)پیام امام خمینی پیرامون نقش روحانیون در انقلاب و دفاع مقدس
(2) وصیت نامه شهید .
(3) طلبه شهید اسماعیل شفیعی
(4) طلبه شهید محسن آقاخانی
(5) طلبه شهید محسن حسنی
(6) طلبه شهید سید حسن شاهچراغ
(7) طلبه شهید یوسف رائیجی
(8)
طلبه شهید محمد علی شرف الدین
(9) طلبه شهید حسن رامه ای
(10) طلبه شهید شهاب الدین ادریس آبادی
(11) طلبه شهید محمد رضا علی زاده برمی 
(12) طلبه شهید حسین بهرامی
(13) طلبه شهید علی فردوسی
(14) طلبه شهید غلامعلی پیچک
(15) طلبه شهید حسن صرفی


نوشته شده در  جمعه 86/6/30ساعت  1:0 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی ! 

الهى ! لذت گرسنگى را در کامم برکت ده. 

الهى ! واى بر آنکه در شب قدر ، فرشته بر او فرود نیامده با دیو همدم و همنشین گردد.*

1- فضیلت ماه رمضان

رمضان ، ماهی است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است؛ [ کتابی] که مردم را راهنما و [در بر دارنده ] نشانه های آشکار هدایت و میزان تشخیص حق از باطل است .  سوره مبارکه بقره آیه 185

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: درهای آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده می شود و تا آخرین شب این ماه بسته نمی شود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: اى مردم ماه خدابا برکت و رحمت و آمرزش به شما رو کرده است، ماهى است که پیش خدا بهترین ماه است و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:بدبخت واقعی کسی است که  این ماه را پشت سر گذارد وگناهانش آمرزیده نشود .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: رمضان، رمضان نامیده شد؛ زیرا گناهان را می سو زاند .      

امام حسن علیه السلام : خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه ای برای آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش برای خشنودی او از یکدیگر پیشی گیرند . 

2-روزه

ای مومنان ! روزه بر شما مقرر شده است ؛ همچنان که بر پیشینیان شما مقرر شده بود ، شاید که پرهیزگار شوید . سوره مبارکه بقره آیه 183 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  : روزه سپری است در برابر آتش      

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدن ها روزه داری است .     

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: باگرسنگی مجاری او (شیطان ) راتنگ نمایید ، که او مانند خون دربدن انسان جاری است .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: روزه بگیرید تا تندرست باشید .     

امام علی علیه السلام  : روزه دل ، اندیشیدن به گناهان ، برتر است از روزه شکم ؛ یعنی غذا خوردن   

3-تلاوت قرآن

کسانی که کتاب [ آسمانی ] را به آنها دادیم ، [و] آن را چنان که شایسته آن است می خوانند ، ایشان اند که به آن ایمان دارند . سوره مبارکه بقره ، آیه 121

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: در ماه رمضان قرآن بسیار تلاوت کنید .     

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: هرگاه فردی از شما دوست داشته باشد که با پروردگارش سخن بگوید ، قرآن بخواند .    

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: از خواندن قرآن غافل مشو ؛ زیرا قرآن دل را زنده می کند واز فحشا و زشت کاری و ستم بازمی دارد .

امام محمد باقر علیه السلام  :براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن رمضان است.
4- دعا واستغفار

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: دعای روزه دار ردّ نمی شود .    

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: خداوند در هر شب ماه رمضان می گوید :« به عزت و جلالم سوگند ، به فرشتگان فرمان داده ام درهای آسمان را بر روی بندگان دعا کننده من بگشاید ».    

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: ماه رمضان ماه استغفار ، ماه روزه و ماه دعا است . 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: ماه خدا به سوی شما روی آورده است ...  جان شما در گرو اعمال شما است ؛ پس آن را با استغفار آزاد کنید .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: دعای شما در این ماه به اجابت می رسد . 

امام علی علیه السلام : بر شما باد در ماه رمضان به بسیاری استغفار و دعا  . 

امام سجاد علیه السلام: در ماه رمضان جز به دعا و تسبیح و استغفار و تکبیر لب نمی گشود .   

5- شب های قدر

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : هر کس شب قدر را احیاء بدارد ، تا سال آینده عذاب از او برداشته می شود . 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: هر کس از روی ایمان و برای رسیدن به ثواب الهی ، شب قدر را به عبادت بگذراند ، گناهان گذشته اش آمرزیده می شود . 

امام صادق علیه السلام: قلب ماه رمضان شب قدر است . 

امام صادق علیه السلام: هر که فاطمه را ، آن گونه که سزاوار است ، بشناسد ، بی تردید شب قدر را درک کرده است . 

امام صادق علیه السلام: مقدرات در شب نوزدهم تعیین ، در شب بیست و یک تایید و در شب بیست و سوم [ماه رمضان]  امضا می شود .

6 ـ اعمال نیک

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: مردم ! ‌هر کدام از شما که اخلاق خود را در این ماه اصلاح کند، روزی که در صراط پاها می لغزد، جوازی بر صراط خواهد داشت.

امام صادق علیه السلام  : هر کس در ماه رمضان صدقه ای بدهد ، خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور می کند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: اعتکاف در یک دهه از ماه مبارک رمضان برابر با ثواب دو حج ودو عمره است.

در پایان یک دعا : تقبل الله منا و منکم صالح الاعمال ....

* الهی نامه استاد حسن زاده آملی

 


نوشته شده در  سه شنبه 86/6/27ساعت  1:0 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

 


نوشته شده در  چهارشنبه 86/6/7ساعت  1:0 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

  نسیمی از بهشت یک ساله شد .

تولدم مبارک

بفرمایید کیک تولد ...



نوشته شده در  سه شنبه 86/6/6ساعت  4:39 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
او خواهد آمد
زمان بازگشت ارباب...
[عناوین آرشیوشده]