سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم رب الحسین علیه السلام

چهلومین روز هم رسید ...
چهل روز باهم به مولا و سرورمان سلام دادیم السلام علیک یا اباعبدالله
علیه السلام ....
چهل روز باهم لعن کردیم امتی رو که اساس ظلم و جور رو بر علیه محمد صلی الله علیه و آله و ال محمد
صلی الله علیه و آله گذاشتن ....
چهل روز از خدا خواستیم که ما را با دوستی او گرامی بدارد و توفیق خون خواهیش را با امام یاری شده به ما عطا کند..
چهل روز از خدا خواستیم تا به واسطه حسین علیه السلام
ما را در دنیا و اخرت ابرومند بگرداند(بهتر بگم : ابرویمان را بخرد ...)
چهل روز با دوستی اهل بیت و بیزاری از دشمنانشان به درگاه خدا تقرب جستیم ....
چهل روز اعلام دوستی کردیم با دوستان اهل بیت و اعلام دشمنی با دشمنان انها .......
چهل روز از خدا خواستیم تا با معرفت اهلبیت و دوستانشان ما را گرامی بدارد و بیزاری از دشمنانشان را روزیمان کند.
چهل روز از خدا نیل به مقام محمود (شفاعت) را خواستیم ....
چهل روز از خدا زندگی ای همانند زندگی محمد
صلی الله علیه و آله و ال محمد صلی الله علیه و آله (حرکت بر خط مستقیم هدایت) و مرگی همانند مرگ انها (شهادت...) را خواستیم ...
... و چهل روز لعن کردیم اولین ظالم را ....
و چهل روز سلام دادیم بر مولایمان
علیه السلام و بر روحهای بلندی که به درگاهش مدفون شدند(الهم الرزقنا،خدایا روزی ماهم کن...تا سرمان خاک قدمهای دلبرمانباشد )و خواستیم که این اخرین زیارت ما نباشد ....
چهل بار سجده کردیم ، سجده ی شکر بخاطر مصیبت انان (اری بخاطر اینکه ما را لیاقت ان دادند که سوگوارشان باشیم . اخر هر کسی لیاقت بردن نام حسین
علیه السلام و گریستن بر مصیبت او را ندارد) و از خدا شفاعتش را در روز واپسین خواستیم . 
.
.
.
 چهل روز تمام شد ....
قبول باشه .  

واما چهله بعدی ال یاسینه

خب ما قصد درایم به امید خدا یه چهله ال یاسین هم داشته باشیم . که از روز اول فروردین شروع میشه تا نهم اردیبهشت . که این چهله ما مصادف است با ایام تاجگذاری حجت ابن الحسن علیه السلام .
 

توضیح برای تازه واردها: هر کدام از دوستان که با نام یه شهید ثبت نام می کنند . اخرای اسفند برای گرفتن لیست تشریف می آورند و یه لیست چهل نفری رو دریافت می کنند . مثل لیستی که این پایین هستش . و طبق اون لیست هر روز یه زیارت ال یاسین می خوانند و ثوابش رو به شهیدی که نوبتش است تقدیم می کنند و برای اون دوستی که با نام اون شهید ثبت نام کرده دعا می کنند .

اما چرا برای شهدا ؟
یکی از دوستان پرسیده بودن زیارت ال یاسین چه ربطی به شهدا داره ؟

عرض کنم خدمتتون که:هر عمل خوبی که ما انجام می دیم متاسفانه بعد از یه مدت کمی به واسطه گناهان کوچیک و بزرگ حبط میشه! نابود میشه! و روز قیامت هم از ما نمی پرسن چی کار کردی؟ می پرسن چی اوردی؟ و خب ما همه چی رو توی دنیا خراب کردیم و ... دست خالی و شرمنده راهی می شیم (خدای نکرده)...
اساتید اخلاق توصیه می کنند که هر عمل خوبی رو که انجام میدید هدیه اش کنید به روح بلند چهارده معصوم پاک و یا به روح بلند شهدا . چون اونها در روز قیامت دست پر هستند و نیازی به اعمال کج و کوله ما ندارن و چون اهل کرم هستند هدیه های ما رو روز مبادا که همان روز قیامت هستش بهمون پس می دهند.

یه گلایه هم بکنم :چهله قبلی خیلی استرس تحمل کردم تا بالاخره به لطف خود اقا امام حسین علیه السلام چهل نفر تکمیل شد . این سری خلی وقت برای ثبت نام بود ولی باز هم استقبال ناچیز بود. دلم گرفت ، یاد چهله ها مدرسمون افتادم که وقتی مسؤل ثبت نام می اد توی کلاس و میگه چهله داریم،طلبه ها همچین دورش کرده بودن که وقتی داشت از کلاس می رفت بیرون صورتش سرخ شده بود . چرا ؟ بس که بچه ها از سر و کولش بالا رفته بودن برای اینکه اول اسم اونها رو بنویسه ! اما اینجا توی نت ائمه بین بچه مذهبی ها هم غریبن !!!

اما هدف من از این چهله ها : اولش خیلی جدی نبود خواستیم یه قدم کوچکی برای اقا امام حسین علیه السلام برداشته باشم اما حالا به دلیل دیگه ای می خوام خیلی جدی این چهله ها رو ادامه بدم (هر چند هر چهله ، تکمیل کردن و دعوت کردن، و خبر دادنش ، بیشتر از 20 ساعت از من وقت می گیره !) ولی دیگه وظیفس و برای کسب ثواب نیست . دلیلش هم اینه که من توی نت با گروه های درویشی و عرفانی کاذب زیاد مواجه شدم که خیلی ها هم جذبشون می شن . برای اینکه در مقابل اونها کاری کرده باشم به امید خدا این چهله ها رو ادامه میدم .این فرقه ها ی هزار رنگ توی تهران بازار اشفته ای درست کردن که بیا و ببین. یه پست در رابطه با عرفان کاذب از من طلبکار باشید.






نوشته شده در  شنبه 85/12/19ساعت  12:0 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

 

 


نوشته شده در  پنج شنبه 85/12/10ساعت  12:0 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

سرم را کرده بودم توی کتاب اصول و مثلاً داشتم مثل بچه آدم درس می خواندم ، که عین اجل معلق بالای سرم ظاهر شد! با آن قد یک و هشتاد و خرده ای ایستاده بود بالای سرم !
- بله ؟
- یه شعر گفتم ! می خوام برات بخونم !!!

- ها ! فعلا که کار دارم بعدا میام گوش می دم ...
دست از سر من برداشت و رفت سراغ بقیه ی افراد خانواده جهت مخ زنی!!!

رفتم تا هوایی تازه کنم که دوباره ظاهر شد! 

- حالا که وقت داری گوش می دی ؟
ماندم توی رودربایستی !(آن هم من !)

- باشه بخون !
- ساعت سه نصف شب سر پست گفتمش !!! ( خدا خیر بدهد این سربازی را که استعداد بچه مردم رو شکوفا می کند !!!!)

شروع کرد به خواندن...
 همین طوری مانده ام !
 
- خودت گفتی ؟
- اره بابا !
- جونِ داداش یه جایی اینو شنیده بودم !!!!

-  نه به جون دادش !!! مال خودمه !!!

بنا را می گذاریم به صداقتش !
یک دفعه یک چیزی از دهانم می پرد و می گویم : خیلی خوب بود !
اگر فحشهای اخرش رو اصلاح کنی (!) توی وبم می نویسمش !!(لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود !)
- باشه ! مسئله ای نیست!!!  آ..آ..!
چه خبطی کردم !

مثل "..." گیر کرده ام توی گل ! می مانم با این جمله بی موقعی که گفتم ، چه کنم ! جهت ماست مالی می گویم:
_ حالا که نمی شه ! کلی پست چیدم ! سر فرصت می نویسم !!!
چشمتان روز بد نبیند از آن شب به بعد یک شب درمبان که می امد خانه گیر می داد که : نوشتی ؟؟!
ما هم هی می گفتیم که : باشه می نویسم!!!
خلاصه دیگر خجالت می کشم که بگویم ننوشته ام ! می نویسیم ! برای حمایت از شاعر جوانِ مملکت و اینکه مانع فرار مغز ها شده باشم !!!! قربه الی الله !!!

 

ناب

ذره ای جنبید و گفتش ای خدا                                  من چرا این گونه هستم بی نوا !
در میان این همه مخلوقیان                                       من شدم هم کوچک و هم بی زیان
کس نگیرد هیچ احوالی زمن                                     چون که من را افریدی خرد تن
هان ندایی امدش کی خرد جسم                               تو نباشی کم تر از کوهی به اسم !
تکه ابری بود و سخن اغاز کرد                                    در میان فکر وی او این چنین پرواز کرد
تو اگر باشی زجسم از کوه کم                                   ور نه در قیمت تو باشی کوه هم
او اگر کوه است از سنگ و گل است                           نام او بی نام تو بی حاصل است
او اگر کوه است از به نام او                                        امد آن اسم چون تو در جام او
 تو نباید باشی اینچنین اندوهگین                                خود به نام از کوه کم دور بین
چون تو باشی در درون کام او                                     ارزش اید در سخن بر نام او
اری ای الماس ای سنگ ظریف                                  تو به قیمت شده ای بر او حریف
او همی از سنگ و هم از اتش است                           بر سماء و بر زمین غران کش است
خوش ندارد کس ز غرش های او                                 کرده ترسان مردمی با های و هوی
با سخن هایم نباشی اشنا                                       چون تو نشناسی خودت را بی نوا
ار بدانی خالص و ناب و کمی                                     با من سفلی سخن گویی همی؟
قصه این بود و بگفتم من تو راز                                    اینک ان وقت است بر خود بناز
میثما گفتی به مردم تو نادرست                                  کی به حالا گفته سخن ان ابر سست ؟

...........................................................................................
نکته : میثم نام و تخلص اقای برادر  ماست !!!
نکته : اگر از این شعر چیزی فهمیدید به من هم بگویید !!!

نکته : دوستانی که می آیند سر می زنند اگر مایلند در چهله ال یاسین ما شرکت کنند به پست « لیست عاشورائیان » ما یه سری بزنند .

 


نوشته شده در  جمعه 85/12/4ساعت  9:46 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم رب الحسین (ع)

12بهمن -22بهمن 1357

امام آمد
زبان قاصر است . به راستی قاصر، از شرح و وصف آن چه در استقبال از امام خمینی در تهران گذشت .
سراسر تهران، از ان سوی فرودگاه مهرآباد در غربی ترین نقطه تهران تا ماورای بهشت زهرا، در دورترین نقطه ی جنوبی آن، به یک اقیانوس عظیم انسانی تبدیل شده بود .
یک ، دو، پنج و به قول کسی که تمام مسیر را پیموده بود،‏ده میلیون انسان، این اقیانوس عظیم توفنده و پرخروش را پدید آورده بودند.
سی وچند کیلومتر به عرض متوسط سی متر ، و میدان بزرگ آزادی که گنجایش صدها هزار نفر را دارد، به علاوه گورستان بزرگ 3،600،000 متری بهشت زهرا، سراسر آکنده از جمعیت بود. جمعیتی گرد آمده از اقصی نقاط کشور‍‍، سرشار از شور و شوق و فریاد «خوش آمدی خمینی»
 

 
اولین پیام امام در وطن
خون های جوانان ما برای این ریخته شده که ما آزادی می خواهیم . ما پنجاه سال است که در اختناق به سر برده ایم. نه مطبوعات داشتیم، نه رادیو و نه تلوزیون صحیح داشتیم ،نه خطیب می توانست حرف بزند و نه اهل منبر می توانست حرف بزند و نه امام جماعت می توانست کار خود را بکندو...
این آدم ، دولت این آدم ، تمام این ها غیر قانونی است و اگر ادامه دهند، مجرمند و باید محاکمه شوند. ما آن ها را محاکمه می کنیم . من دولت تعیین می کنم . من تو دهن این دولت می زنم  . من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم. من به واسطه ی این که ملت من را قبول درد،(کف زدن ها و صلوات ...«مردم ناشی بودن!»)
آقای ارتشبد شما نمی خواهید که مستقل باشی؟ آقای سر لشکر شما نمی خواهی که مستقل باشی؟ می خواهی نوکر باشی؟من به شما نصیحت می کنم بیایید درآغوش ملت و همام چیزی که ملت می گوید بگویید . بگویید ما باید مستقل باشیم .....

بختیار
ایستادگی من ادامه خواهد یافت
نخست وزیر گفت ما نباید با خشونت در مقابل مردم بیاستیم . بلکه باید به مخالفین خود به چشم برادر نگاه کنیم! من بارها گفته ام این تحمل و مدارای ما دلیل بر ضعف ما نیست و تا آنجا که نشان داده ام در جایی که لازم به ایستادگی است به هر قیمت که باشد ایستادگی خواهم کرد . 
نخست وزیر افزود من بیش از انکه ایت الله خمینی به ایران بیاید در یک نطق صریح و بسیار روشن تذکر دادم که هر خونی ریخته شود و هر تشنجی که صورت گیرد ، مسوولان ان را به اسم معرفی خواهم کرد . زیرا معتقدم که باید هر کس مسوولیت خود را قبول کند .
هر قدر این اقایان بخواهندبا هوار و جنجال ما را بیرون کنند و دولت ما را متززل سازند موفق نخواهند شد. در این میان تنها رای ملت حاکم است و من همیشه برای مذاکره آماده ام ، ولی وقتی صحبت از انقلاب و تشنج و از پای در آودرن مملکت باشد باید بدانند که ایستادگی من ادامه خواهد یافت و پیروزی هم از ان کسی است که حتی نمی ساعت مقاومتش بیشتر باشد!!!.


معرفی نخست وزیر حکومت اسلامی
امام خمینی در یک کنفرانس مطبوعاتی بسیار مهم ،مهندس بازرگان را ، به عنوان نخست وزیر دولت موقت حکومت اسلامی معرفی کرد .
جناب آقای مهندس مهدی بازرگان را سال ها ست می شناسم و مردی است،فاضل متدین ملی و امین به ملت بدون گرایش به چیزی که خلاف مقررات شرعی است .
من ایشان را معرفی می کنم.
من بایدیک توضیح دیگری هم بدهم و آن اینکه من که ایشان را حاکم کرده ام ، یک نفر آدمی هستم ، که به واسطه ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم ‍، این را قرار داده ام . ایشان واجب الاتباع هستند. ملت باید از او اتباع کنند.یک حکومت عادی نیست ،  حکومت شرعی است. باید از او اتباع کرد .
مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است ...

متن سخنان مهندس بازرگان
بسم الله الرحمن الحیم و ان النصر قریب
خدای بزرگ را شکر می کنم که چنین اعتبار و حسن شهرتی را ، که به هیچ وجه اهلیت و لیاقت آن را نداشتم ، به من ارزانی داشته است. همین موهبت الهی باعث شده ، تا آیت اله، ابراز اعتماد کرده و ارجاع چنین مسوولیتی را به بنده عنایت بفرماید . هم چنین تشکر می کنم از ملت ایران . همان طور که آیت اله مکرر تاکید فرموده :«به نام ملت ، هم صدای ملت و برای ملت ، گام های خود را برداشته و صداهای خود را بلند کنید .

بازرگان، بازرگان نخست وزیر ایران
راهپیمایی به نفع مهندس بازرگان، نخست وزیر منتخب امام خمینی ، تهران و دیگر شهرهای ایران را امروز تبدیل به دریایی پرتلاطم کرد . در حالی که از میدان فوزیه تا میدان آزادی را فرشی از مردم پوشانده بود، خبرهای رسیده از شهرستان ها حاکی است ، تمامی شهر ها و حتی پاره ای از روستاها ، عرصه ی عظیم ترین راه پیمایی ها و تظاهرات خیابانی بود.

جنگ مسلحانه
رادیو لندن : احتمالا هیچ وقت آشکار نخواهد شد که چه کسی فرمان گشودن آتش بر روی تظاهرکنندگان را در نزدیکی دانشگاه تهران صادر کرد.
حوادث اخیر به شدت موقعیت دکتر بختیار را به خطر خواهد انداخت و گفته می شود او از این که کنترل خود بر ارتش را زا دست داده ، بسیار افسرده است. اما ، در عین حال به نظر می رسد ، ارتش با دادن اجازه انجام راهپیمایی دیروز ، دست به یک عقب نشینی تاکتیکی زده است .
بعضی از تظاهرکنندگان گفته اند، اگر رهبران شان اجازه دهند، آنها متقابلا به نیروهای نظامی تیراندازی خواهند کرد. در تظاهرات دیروز مقداری تبر و چاقو جمع اوری شد . پزشکی که در یک بیمارستان عمده کار می کند و به حال 30تن از مجروحان رسیدگی کرده بود، گفت: موضوعی که رنج آور است ، این است که از جراحات این افراد که اغلب در ناحیه سر و سینه است، واضح است که افراد ارتش به منظور کشتن ، آنها را هدف قرار داده اند...
گزارشی از پیروزی

*منع عبور و مرور
گروهی مسلح شدند و دولت بختیار به هراس افتاد. چاره اندشید و حلقه ی حکومت نظامی را تنگ تر کرد . اخبار ساعت 14 اعلامیه ی فرمانداری را با تحکم به گوش مردم خشمگین رسانید : به دستور فراندار نظامی و به خاطر آسایش مردم ، مقررات منع عبور و مرور از ساعت 5/4 بعد از ظهر تا 5 بامداد خواهد بود. اما خشم مردم نه تنها فروکش نکرد ، که مشت ها بیشتر فشرده شد.

* حالا دیگر مردم مسلح بودند.
لحظه به لحظه آتش خشم مردم شعله ورتر می شد. فریاد می کشیدند و با گام هایی استوار، شعارگویان حرکت می کردند. می گفتند:
«همافر ، همافر، تو نور چشم مایی»
گروهی دیگر نیز بانگ بر می آوردند :
«مرگ بر این ارتش مزدور شاه»
به همین ترتیب صبح روز بعد، مردم درتمام نقاط شهر به پاسداری مشغول بودند، در این مدت تعدادی از کلانتری ها به تسخیر مردم در آمدند و تعدادی دیگر به وسیله خود ماموران تخلیه شد. دراین جنگ و گریز مقداری اسلحه گرم به تصرف مردم در امد. حالا دیگر مسلح بودند:
«وای به روزی که مسلح شویم »
افرادی مسلح به سوی پادگان نیروی هوایی و عشرت اباد حرکت کردند . شهر در اختیار مردم بود . گروهی از جوانان دلیر و جان باز تا صبح شهر را در اختیار داشتند.

*پاسداری
پس از انکه پادگان قلعه مرغی ، ژاندارمری24 اسفند ، جمشیدیه و پادگان جی ، به اشغال مردم در آمد. جوانان محله تا صبح پاسداری می کردند، زیرا شایع شده بود دو اتومبیل پیکان و پژو که افراد آن مسلح هستند و به عمال رژیم سرنگون شده وابسته اند. در خیابان ها به ربودن اسلحه و کشتار مردم مشغولند.
اینک ایرانی ثابت کرد ، صبر مردان و دل امیدواران دارد. اینک ایرانی ثابت کرد خون اصیلش، هرگز ستم امپریالیستی را تحمل نخواهد کرد.

ْآزدای برای همه
اینک به جشن آزادی بنشین . اینک پیروزی حق را بر باطل لمس کن . اینک آزادی دیدنی است، شنیدنی است. آزادی رامی شود در چشم های پرغرور مردان و زنان شهر دید. اما هشدار ! آزادی را که به بهای خون به کف آورده ای ، آسان از دست ندهی ...


نوشته شده در  یکشنبه 85/11/22ساعت  3:0 عصر  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

 بسم رب الحسین علیه السلام

نمایش تصویر در وضیعت عادی   «تولد یک عشق آسمانی»نمایش تصویر در وضیعت عادی

شانزده ابان گاردی ها جلوی تظاهرات را گرفتند . ما فرار کردیم . چند نفر دنبالمان کردن . چادر و روسری را از سر من کشیدند و با باتوم می زدند به کمرم. یه لحظه موتورسواری که از انجا رد می شد،دستم را از ارنج گرفت و من را کشید روی موتورش . پاهایم می کشید روی زمین . کفشم داشت درمی امد . چند کوچه آن طرف تر نگه داشت . لباسم از اعلامیه باد کرده بود و یک طرفش از شلوارم زده بود بیرون . پرسید «اعلامیه داری؟»کلاه سرش بود.
صورتش را نمی دیدم . گفتم «آره»
گفت «عضو کدام گروهی؟»
گفتم«گروه چیه؟این ها اعلامیه ی امامند»
کلاهش را بالا زد.
- تو اعلامیه ی امام پخش می کنی؟
به م بر خورد. مگر من چه م بود ؟ چرا نمی توانستم این کار را بکنم؟
گفت:«وقتی حرفهای امام روی خودت اثر نداشته، چرا این کار را می کنی؟این وضع است آمده ای تظاهرات؟»و رویش را برگرداند .
من به خودم نگاه کردم . چیزی سرم نبود . خب،آن موقع که عیب نبود،تازه عرف بود.
لباس هایم هم نامرتب بود. دستش را دراز کرد و اعلامیه ها را خواست . به ش ندادم . گاز موتور را گرفت و گفت«الآن می برم تحویلت می دهم !»
از ترس،اعلامیه ها را دادم دستش . یکیش را داد به خودم . گفت «برو بخون،هر وقت فهمیدی توی اینها چی نوشه ، بیا دنبال این کارها »
نتوانستم ساکت بمانم تا او هرچه دلش می خواهد بگوید . گفتم «شما که پیرو خط امامید، امام به شما نگفته زود قضاوت نکنید؟اول ببینید موضوع چیه، بعد این حرف ها را بزنید . من ، هم چادر داشتم هم روسری.آن ها از سرم کشیدند»
گفت«راست می گویی؟»
گفتم «دروغم چیه؟ اصلا شما کی هستید که من به شما دروغ بگویم ؟»
اعلامیه ها را داد دستم و گفت بمانم تا برگردد، ولی دنبالش رفتم ببینم کجا می رود و چه کار می خواهد بکند. با دو سه تا موتورسوار دیگر رفت همان جا که من درگیر شده بودم. حساب دو سه تا از مامورها را رسیدند و شیشه ماشینشان را خرد کردند. بعد او چادر و روسریم را که همان گوشه افتاده بود، برداشت و برگشت .
نمی خواستم بداند دنبالش آمده ام . دویدم بروم همان جایی که قرار بود منتظر بمانم ، اما زودتر رسید . چادر و روسری را داد و گفت «باید می فهمیدند چادر زن مسلمان را نباید از سرش بکشند.»
اعلامیه ها را گرفت و گفت «این راهی که می ایی ، خطرناک است. مواظب خودت باش . خانم کوچولو ....»و رفت.

«خانم کوچولو !»بعد از آن همه رجزخوانی ، تازه به او گفته بود «خانم کوچولو».به دختر نازپروده ای که کسی بهش نمی گفت بالای چشمت ابرو است. چادرش را تکاند و گره روسریش را محکم کرد. نمی دانست چرا،ولی از او خوشش امده بود . در خانه کسی به او نمی گفت چه طور بپوشد،با چه کسی راه برود ، چه بخواند و چه ببیند ، اما او به خاطر حجاب مؤاخذه اش کرده بود ،حرفهایش تند بود . اما به دلش نشسته بود .

گوشه ذهنم مانده بود که او کی بود. منوچهر بود ‍‍؛پسر همسایمان ، اما هیچ وقت ندیده بودمش . رفت وآمد خانوادگی داشتیم ، اسمش را شنیده بودم، ولی ندیده بودمش . یک بار دیگر هم دیدمش . بیست و یک بهمن از دانشکده پلیس اسلحه برداشتیم . من سه چهار تا ژ- سه انداختم روی دوشم و یک قطار فشنگ دور گردنم . خیابان ها سنگربندی بود . از پشت بام ها می پریدیم . ده دوازده تا پشت بام را رد کردیم . دم کلانتری شش خیابان گرگان،آمدیم توی خیابان. آنجا هم سنگر زده بودند. هر چه آورده بودیم دادیم . منوچهر انحا بود . صورتش را با چفیه بسته بود . فقط چشم هاش پیدا بود . گفت :«باز هم که تویی؟»
فشنگ ها را از دستم گرفت . خندید و گفت«اینها چیه ؟با دست پرتشان می کنند؟»
فشنگ دوشکا با خودم آورده بودم . فکر می کردم چون بزرگ اند ، خیلی به درد می خورند.
گفتم «اگر به درد شما نمی خورد، می برمشان جای دیگر .»
گفت«نه ،نه . دستتان درد نکند. فقط زود از اینجا بروید .»

نمی توانست به ان دو بار دیدن او بی اعتنا باشد . دلش می خواست بداند او که ان روز مثل پر کاه بلندش کرد و نجاتش داد و هر دو بار آن همه متلک بارش کرد، کیست. حتی اسمش را هم نمی دانست . چرا فکرش را مشغول کرده بود؟شاید فقط از روی کنجکاوی.... خودش را متقاعد کرد که دیگر نمی بیندش . بهتر است فراموشش کند، ولی او وقت و بی وقت می آمد به خاطرش...

بیست و دو سال بعد ....
از در که وارد شد ، منو چهر را دید. چشم هاش را بست. گفت «تو را همه جوره دیده م . همه را طاقت داشتم ، چون عاشق روحت بودم، ولی دیگر نمی توانم این جسم را بیینم .»
صورت به صورتش گذاشت و گریه کرد . سر تا پاش را بوسید ... با گوشه روسری صورت منوچهر را پاک کرد و آمد بیرون.
دلش بوی خاک می خواست . دراز کشید توی پیاده رو و صورتش را گذاشت لب باغچه ی کنار جوی آب . علی زیر بغلش را گرفت ، بلندش کرد و رفتند خانه. تنها برمی گشت (بدون منوچهر) چقدر راه طولانی بود. احساس می کرد منوچهر خانه منتظر است . اما نبود... هدی آمد بیرون. گفت«بابا رفت ؟» و سه تایی هم را بغل گرفتند و گریه کردند.

مدتی بود که یه احساس دینی نسبت به شهید مدق می کردم .دوم آذر که سالگرد شهادت ایشون بود نبودیم . اما حالا امیدوارم از ما راضی شده باشند . مطالب بالا رو از کتاب «اینک شوکران » خدمتتون تقدیم کردم . مطالعه این کتاب رو به همه دوستان توصیه می کنم . داستان تولد یک عشق ابدی و اسمانی ....

نکته :دوستانی که میان سر می زنند اگه مایلن درچهله زیارت ال یسین ما شرکت کنند با نام یه شهید ثبت نام کنند .برای اطلاع بیشتر پست «لیست عاشورائیان» را مطالعه بفرمایید .

نکته :ثبت نام حوزه های علمیه خواهران شروع شده .علاقه مندان به پیوندهای روزانه ی ما یه نگاهی بندازند .


نوشته شده در  شنبه 85/11/21ساعت  6:49 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

 

تا حالا شده تصمیم بگیری دنیا رو عوض کنی یا حتی آدمهای دور وبرت رو ؟

از وضع اطرافیانش، از انحرافات اخلاقیشون ...حتی از مذهبی هاشون که پر از شک و شبه بودن ، از دختر عموش که با دست و پای برهنه جلوی نامحرم ظاهر می شه! از پسر خالش که چشمهای معصوم بچه کوچیکش رو به تصاویر مستحجن ماهواره عادت می ده ... از اون یکی که الکی و اون یکی که معتاده حتی داشت غصه یکی از فامیلهای دور رو می خورد که دخترش از راه نامشروع بچه دار شده بود . از اینکه دختر خاله 13-14سالش که اصلاح صورتش رو از نماز واجب تر می دونه !!! و شکایت از اینکه با وجود اینکه طلبه است،از تاثیر گذاشتن روی فامیل عاجزه !
می گفت نمی تونم به فامیل فشار بیارم ... همینطوری منو خانوادم رو از جمعشون طرد کردن! و غریبه به حساب می آرن جلوی من مذهبی بازی در می ارن و پشت سرم وای چکارها که نمی کنن؟

اون یکی از برادرش گله می کرد که ابروهاش رو زنونه برمی داره و از 13-14سالگی دوست دختر داره !...

من در جواب این دوستان فقط یه ماجرای واقعی رو تعریف کردم:

یه کشیشی لحظه های اخر عمرش بود ولی به شدت گریه می کرد . اطرافیان ازش علت گریه رو پرسیدن . با اندوه جواب داد:وقتی جوان بودم قصد داشتم همه دنیا رو عوض کنم ! مدتی که گذشت دیدم نه نمی شه ! تلاشم رو بر این متمرکز کردم که وضعیت کشور رو عوض کنم ! به میان سالی که رسیدم دیدم نه این هم نمی شه! تصمیم گرفتم مردم شهرم رو عوض کنم ، اون هم نشد،این سالهای اخر هم خواستم افراد خانوادم رو عوض کنم ،ولی اون هم نشد !!! تصمیم  گرفتم خودم رو عوض کنم، ولی دیگه وقت تمام شده بود ! و عمرم به پایان رسیده بود !. حالا که در آستانه مرگم فهمیدم که برای عوض کردن خانوادم ، شهرم ، کشورم ،و حتی همه دنیا باید قبلا خودم رو عوض می کردم !!! ولی من از تغییر دادن خودم غافل بودم .....

ولی یه کسی این کار رو کرد ... اون امام خمینی(ره) بود ... ایشون سالها خودسازی کردن و شخصیتی محکم و پولادین برای خودشان ساختن. بعد به جنگ ناهنجاریهای دیگران رفتند . امام توانست در مدت کمی نه تنها شهر و محله بلکه مردم یک کشور رو عوض کنه امام حتی معادلات سیاسی ابرقدرتها رو بهم ریختن و مسلمانها رو که در نهایت ذلت بودن عزت بخشیدن .

نکته : ثبت نام حوزههای علمیه خواهران شروع شده برای اطلاعات بیشتر به اینجا سر بزنید.


نوشته شده در  یکشنبه 85/11/15ساعت  12:3 عصر  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم رب الحسین علیه السلام
علم علمدار اگر زمین نمی خورد                                                 کسی به زیر تازیانه ها نمی مرد ....

با سلام
تاسوعای حسینی رو خدمت دوستان تسلیت عرض می کنیم. عزاداریهاتون قبول باشه .

الحمدلله چهله ما یه جورایی تکمیل شد. خدا را شکر. امروز اطلاعات تکمیلی رو خدمت دوستان ارائه می کنیم .

نحوه خواندن زیارت عاشورا : هر روز شما عزیزان از اذان صبح تا نیمه شب فرصت دارین تا زیارت عاشورا رو بخونید . زیارت عاشورا بدون وضو و در حال حرکت هم خوانده میشه . سجده ان هم مستحبه و میشه به پشت دست (درصورتی که سجده روی زمین ممکن نیست )هم سجده کرد. دوستان می تونن حتی وقتی سوار اتوبوس یا تاکسی یا مترو هم هستند زیارتشون رو بخونن و سجده رو به پشت دست انجام بدن و یا بعدا در جایی که ممکنه سجده کامل بکنن. زیارت با یک سلام و یه لعن خوانده میشه (اگه کسی مایل بود میتونه به صد سلام و صد لعن بخونه) چون مستحبه و نظر ما هم این بود  که همه بتونن شرکت کنن به این صورت در نظر گرفتیم .

اما در مورد چهله : هر کسی که چهله ما رو ثبت نام کرده .باید از روز عاشورا تا اربعین به تعداد شهیدی که خودش پیش نهاد داده زیارت عاشورا بخونه. اگه دوستان با نام دو سه شهید ثبت نام کردن و نمی تونن روز چند تا زیارت بخونن این زیارت ها رو بین دوستان و خانواده شون تقسیم کنند تا زیارت عاشورای ما هر روز چهل تا باقی بمونه . دوستان دقت داشته باشن که همه شر کت کنندگان روزی یه زیارت رو تا چهل روز (روز اربعین) باید بخونن .و اگه فراموش شد، در اسرع  وقت اعاده اش کنن.

یه توضیح کامل برایه اونایی که کامل متوجه نشدن : ما از فردا چهل نفری، هرکسی یه زیارت عاشورا می خونیم و ثوابش رو به روح بلند اون شهیدی که اون روز نوبتش شده تقدیم می کنیم و برای اون دوستی که با نام اون شهید ثبت نام کرده دعا می کنیم .

یه چیزی هم بگم دل اونایی که می تونستن اما شرکت نکردن بسوزه : هیچ کدام شما رو برای چهله من انتخاب نکردم، بلکه همه شما بادعوت رسمی اقا امام حسین علیه السلام اومدین . حواستون رو جمع کنید تا از این چهله به جا های خوبی برسین .من از همون اول یعنی شب پنجم که این طرح رو خواستم اجرا کنم توی مجلس عزاداری به اقا گفتم من کارم رو می کنم دعوتش با شما که هر کی رو خواستین دعوت کنین. من ندونسته کلیک می کردم و پیغام می ذاشتم .

التماس دعا : بعضی از دوستان با حاجات قشنگی شرکت کردن . بعضی ها هم مریض دارن مثل خود من برای برادرم که بعد عاشورا جراحی داره و برای مادر از گل بهترم که بیماره دعا کنید برای «ارزوهای بر باد رفته» و برای مریض اقا مهدی هم دعا کنید ولی قبل همه اینها دعای ما تعجیل در فرج دسته گل فاطمه سلام الله علیها باشه .دوستانتون رو خوب دعا کنید. خیلی ها از این چهله جاموندن قدر بدونید .

حرف اخر : اگه خدا قسمت کنه چهله بعدی چهله زیارت آل یاسین با شروع سال جدید که مقارن با اول ربیعه و ایام تاجگذاری اقامون حجت ابن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف است اگه مایلین زودتر شرکت کنید مثل اینبار وقت کم نیاریم .

لیست عاشورائیان ...

نام شرکت کننده ............................نام شهید ............................تاریخ

1- صبح صادق                                شهید نادر عبادی نیا                               سه شنبه 10/11
2- آهوی دشت معاصی                    شهید گمنام                                         چهار شنبه 11/11
3- فاطمه سادات                            شهیدان گمنام امامزاده صالح                   پنج شنبه 12/11
4- فاطمه سادات                            شهید مهران                                        جمعه 13/11
5- ورودی 84                                  شهید حاج علیرضا برادران نجار                 شنبه 14/11
6- علی اکبر                                   شهید مرتضی محبتی                             یک شنبه 15/11
7- خدا باهامه                                 شهید سید کاظم میر فخرالدین                 دوشنبه 16/11
8- فاطمه سادات                             شهید محسن حیدر خانی                        سه شنبه 17/11
9- نورا                                           پنج شهید گمنام                                    چهار شنبه 18/11
10- شکوفه                                    شهید سید محمد قریشی                       پنج شنبه 19/11
11- رها                                         شهید محمد خوش خواهش                     جمعه 20/11
12- نورا                                          شهید گمنام                                         شنبه 21/11
13-  بچه هیئتی                              شهید علی منطقی                                1شنبه 22/11
14- زهرا                                        شهید قدرت الله نجفی                             2شنبه 23/11
15- حسن                                      شهید یوسف کریمی                               3شنبه 24/11
16- دلسپرده                                   شهید احمد امینی                                 4شنبه 25/11
17- سیا وشی                                شهید طباطبائی                                    5شنبه 26/11
18- بی دل                                      شهید جمال هوشمند                             جمعه 27/11
19- عبد عاصی                                شهید گمنام                                           شنبه 28/11
20- یاور زینب                                   شیهد علیرضا اسکندری                          1شنبه 29/11
21- بی دل                                      شهید جلال هوشمند                              2شنبه 30/11
22- سید امیرآل یاسین                      شهید علی تورانلو                                  3شنبه 1/12
23- نورا                                          شهید گمنام                                          4شنبه 2/12
24- صبا                                          شهید گمنام                                           5شنبه 3/12
25- رها                                          شهید ادریس سلیمانی                            جمعه 4/12
26- مریم                                        شهید ابوترابی                                         شنبه 5/12
27- اهوی دشت معاصی                    شهید علی اکبر نوده فراهانی                    1شنبه 6/12
28- عبد الحسن                               شهید مرتضی بصیری                               2شنبه 7/12
29-اهوی دشت معاصی                     شهید بدری زاده                                     3شنبه 8/12
30- روح الله                                     شهید امیر طلایی                                    4شنبه 9/12
31- سپیده کاظمیان                         شهید جعفر کاظم پناه                               5شنبه 10/12
32- تسنیم                                      شهید منوچهر مدق                                  جمعه 11/12
33- منتظر گمنام                              شهید منتظر گمنام                                   شنبه 12/12
34- نورا                                          شهید گمنام                                            1شنبه 13/12
35- محمد حسین                             شهید ذبیح الله عابدی                               2شنبه 14/12
36- باصر                                         شهید عزیز فرامرزی                                   3شنبه 15/11
37- نورا                                           شهید گمنام                                            4شنبه 16/12
38-طلبه نت                                     شهید رضا حمیدی نور                                5 شنبه 17/12
39- نورا                                           شهید گمنام                                           جمعه 18/12

40- دلسپرده                                    شهید همت                                            شنبه 19/12
زیارت هاتون قبول . ما رو حلال کنید اگه بد توضیح دادیم . التماس دعا از همه دوستان. یاحسین(ع).
دوستان عزیز اشتباهات اصلاح شد .اگه باز مشکلی بود در خدمتم.التماس دعا .یا حسین(ع).
دوستان بزرگواری که بعد از عاشورا امدند اگه زیارت عاشورا خوندن ثوابش رو به اون شهیدی که نوبتش بوده تقدیم کنند و اگه نخوندن بخوانند و تقدیم کنند . برای همه دوستان دعا کنید .
تا باز یادم نرفته : از دوست بزرگوارمون « نورا » که در تکمیل کردن این چهله خیلی کمک کردن تشکر و قدردانی می کنم . یاحسین(ع).
« دوستانی که جدید میان سر می زنن برای حاج محمود هم دعای اساسی بکنید . فراموشتون نشه ها ! یا حسین (ع) .جمعه .»

 


نوشته شده در  دوشنبه 85/11/9ساعت  8:49 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

 

بسم رب الحسین (ع)
امیری حسین و نعم الامیر   سرور فواد البشیر النذیر
  علی و فاطمه والداه          فهل تعلمون له من نذیر     

Image hosting by TinyPic

السلام علی الحسین الذی سمحت نفسه بمهجته، السلام علی من اطاع الله فی سره و علانیته ، السلام عل من جعل الله الشفاء فی تربته ...

با سلام 

ایام سوگواری اباعبدالله الحسین علیه السلام رو خدمتتون تسلیت عرض می کنم .عزا داریهاتون قبول . امیدوارم که از این دهه پربرکت نهایت استفاده رو ببریم . و عزاداریهای ما فقط به گریه کردن و سینه زنی خلاصه نشه . اصل اون معرفتس که باید افاضه بشه .

اما بیایم یاد امام حسین علیه السلام رو به همین چند روز خلاصه نکنیم ،اگه قصد دارین یه چهله از عاشورا تا اربعین داشته باشین با ما همراه بشید. اگه اقا امام حسین علیه السلام عنایت کنند ، طرحی رو خدمتتون ارائه می کنیم که یه چهله دسته جمعی و به امید خدا پر برکت داشته باشیم .
اما توضیح :هر کدام از دوستان که مایلن در چهله ما شرکت داشته باشن با نام یه شهید ثبت نام کنند . اگه تعداد به چهل نفر رسید بعد از قرعه کشی یک لیست چهل نفره خدمتتون ارائه میشه با نام چهل شهید . که از روز عاشورا تا اربعین حسینی هر روز یک زیارت عاشورا به نیت یکی از اون چهل شهید خوانده بشه و ثوابش به همان شهید هدیه بشه .
شاهد مثال :مثلا اقای زید با نام شهید (امیر طلایی)ثبت نام می کنن و قرعشون می افته به روز بیستم محرم، روز بیستم محرم تمام دوستان شرکت کننده در چهله زیارت عاشورا رو به نیت شهید امیر طلایی می خونن و ثوابش رو خدمت این شهید بزرگوار هدیه می کنن و برای اقای زید هم دعا میکنن.

چند نکته :
1- لطفا با نام سرداران شرکت نکید، چون ممکنه مثلا چند نفر با نام شهید همت ثبت نام کنن .
2- اگه کوچه،خیابان،یا محلتون به نام شهیدی مزین شده با نام اون شهید ثبت نام کنید تا ثوابش خدمت اونها هم برسه .
3- همراه با نام شهید نام، یا نام مستعار یا نام وبتون رو (هر کدام که مایلین) ثبت کنید تا روزی که نوبت شما شد دوستان برای شما هم دعا کنن.
4- ثبت نام برای چند زیارت عاشورا مانعی نداره .
6- اخرین مهلت ثبت نام تا شب تاسوعا است تا لیست رو مرتب کنیم و خدمتتون تقدیم کنیم .
7- برای توضیحات بیشتر در خدمتیم .


 


نوشته شده در  پنج شنبه 85/11/5ساعت  10:25 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

برای یه مدت طولانی حرفی برای گفتن ندارم . فقط دعام کنید .


نوشته شده در  دوشنبه 85/7/24ساعت  3:9 عصر  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

ان سوره که ایه ایه اش زهرا شد                                                 کوثر شد و مجتبی از او پیدا شد
سی جزء کتاب نور را کل کمال                                                     در نیمه این ماه خدا معنا شد

حضرت رسول اکرم (ص):اگر عقل و خرد تجسم می یافت چهره حسن را به خود می گرفت .

 میلاد سبط اکبر و نور دل حیدر و میوه قلب زهرا (س) را خدمت همه دوستان تبریک عرض میکنم .

امام غریب و مظلومم قول داده بودم که در راه کاستن از غربتت تلاش کنم الوعده وفا کمه ولی یاکریم اقبل منی الیسیر .
پاسخ به شبهه ای در مورد صلح امام حسن کوچکترین کاری بود که توانستم بکنم . 


نوشته شده در  دوشنبه 85/7/17ساعت  6:44 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

<   <<   6   7      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
او خواهد آمد
زمان بازگشت ارباب...
[عناوین آرشیوشده]