• وبلاگ : نسيمي از بهشت ...
  • يادداشت : نامه اي به دوست
  • نظرات : 1 خصوصي ، 44 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      
     
    گفت‌وگو با حاج مهدي سلحشور پيرامون سبك‌سازي در مداحي.يه سر بزن

    تاريخ تكرار مي شود .

    ديروز بني صدر ، امروز موسويان

    التماس دعا

    ياعلي برادر

    شهدا رفتند بعد از شهدا ما چه كرديم.....؟

    شهدا شرمنده ايم..

    وبلاگ جالبي داري

    خوشحال ميشم يه سرم به من بزني

    سلام از خوندن اين پستتون لذت بردم

    ممنون

    سلام اومدم دوباره خوندم. خندم گرفت! آخه ايندفعه پرانتزها رو نخوندم...

    آپ كرديم

    سلام بزرگوار

    نامه ي جالبي بود

    رزمنده هاي بزرگوار ما اگر درس و مشق رو نيمه كاره گذاشتن و اينطوري نامه نوشتن بخاطر ماها بود (بخاطر رضاي خدابود)

    اگه املاشون ضعيف بود در عوض معرفتشون 20 (نه شايد هم نشه به مرام و معرفتشون نمره داد) بود. مطالب جالبي داريد

    كارهاي جالبي هم انجام ميدين

    هميشه سربلند زير سايه ي مولا.

    التماس دعا.

    خدايا

    سينه در هجران تو آتش گرفته.

    سلام .

    من كه از محتواي اين نامه سر در نياوردم !!!!!!!!

    ولي خوندم نامه هاي اون روزگاران رو . مثلا چند نامه از دوستان شهيد پدرم وخدامنو ببخشه به غلط املايي هاشون خنديدم ولي دل پاكشون رو تحسين كردم .

    يا علي مددي

    باسلام

    اين نامه اگرچه به نظر شما و بعضي ها بدون محتوا است ولي شايد در زمان خودش ارزشي بيشتر از اينها براي گيرنده داشته است ارزشي كه ما نمي توانيم به آن پي ببريم .

    سايه رحمت خداوند !

    التماس دعا

    سلام
    ممنون كه به ما سر زديد
    از بد روزگار اولين باريست كه از محضرتون فيض مي بريم كه همين يكبار هم به اندازه ساليان دراز استفاده كرديم
    موفق باشيد
    دعامون كنيد
    علي يارتون

    به نام خدا

    سلام عليكم !

    با دكلمه ي اول موسيقي وبتون كلي حال كردم ...

    نامه ي عموتون هم خيلي باحال بود ...

    پيروز باشيد

    يا حق

    سلام.

    1. ممنون از اظهار لطفتون.

    2. من هيچ ايميلي در باب شروع چهله دريافت نكردم. براي خودم هم جاي سواله! امرزو نوبت شهيد علوي بود كه من بنامش ثبت نام كردم. قبل از خوندن زيارت، رفتم سر مزارش. تابستونها هر وقت ميرم هميشه يه وجب خاك رو مزارش هست. كسي نمياد زيارتش. يعني كسي رو نداره. زمستونها هم سنگ مزارش رو هميشه برف پوشونده (زمستون تبريز شروع شده با نيم متر برف!)... يخ بسته بود سنگ مزارش... گريه ام گرفت بخاطر مظلوميت و غربتش. بعد از عقدش رفت سوسنگرد و اونجا شهيد شد. 21 سالش بود.

    3. از سادگي و متن بي سوادانه نامه لذت بردم...

    بذار ما بريم دكترا بگيريم و بقول مرتضي، «قبرستان نشين عادات سخيف باشيم» ولي اونا نامه رو خنده دار بنويسن و «عند ربهم يرزقون باشند».

    صفائي ندارد ارسطو شدن...خوشا پر كشيدن پرستو شدن

    در خواست تبادل لينك شما تاييد شد

    سلام

    ميتونم بپرسم طلبه سال چندم هستين؟

    وبلاگ خوبي دارين

    با تبادل لينك موافقين؟

    گلم اون دروغ ننوشته واقعا نامه جايي براي نوشتن نداشت .ميدوني چرا؟

    بعدن بهت مي گم

     <      1   2   3