سلام . ممنون که سر زدين و مطلب بنده رو مطالعه کردين . اما در مورد عرايضتون بايد خدمتتون عرض کنم که بنده قصد راضي کردن شما و هيچ پدري رو نداشتم که شما بخواهيد چيزي راجع به اين مطلب در اين پست پيدا کنيد . دليل نوشتن حکم شرعي اذن پدر هم براي اين بنود که خداي ناکرده فرزندي رو در مقابل پدر و مادرش قرار بدم بلکه اين مطلب رو براي کساني که در اين مورد مشکل داشتن نوشتم . همونطوري هم که اشاره شده اين پست براي خواهران عزيزم نوشته شده که تمايل داشتند طلبه شوند و اما در مورد طلبه من منظور شما را نفهميدم . از کي تا به حال معني طلبه از طالب علم جدا شده؟ مگر فرموده ان رسول پاکي ها را نشنيده ايد که : طلب العلم فرضيه علي کل مسلم و مسله . چه شده که طالب علم ِدين ، طالب علم و دانش به حساب نمي ايد و چه شده که علم دين را علم به حساب نمي اوريد .؟؟؟؟؟ اما در مورد تبليغ ، بله بنده با نوشتن اين پست قصد اطلاع رساني يا به قول شما تبليغ را داشتم. اما فرق است بين تبليغ و تبليغ!!!! از نوشتن اين مطالب چيزي عايد جيب بنده نمي شود ، اين پست به اين دليل نوشته شده : خيلي از جوانان مذهبي ما که عرفان و اخلاقيات علاقه دارند متاسفانه راه رو گم مي کنند و طعمه فرقه هاي هزار رنگي مي شوند که نه تنها اونها رو به اخلاق و عرفان رهنمون نمي شوند بلکه اونها رو گمراه و حتي گاهي از هستي ساقط مي کنند . در حالي که حوزه بهترين مکان براي اموختن اخلاقيات و ... است . و در اخر : کاش يه کمي با ديد مثبت به حرفهاي جوانانتون گوش مي دايد شايد حرف اونها حرف حساب باشه . اين برخورد مغرضانه از اخلاقيات برزگان نيست . حرف بسيار است . اگر ابهامي بود در خدمتم. ياعلي.