سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در پست قبل از ویروس گفتیم ، اما مباحثی باقی ماند که لازم دیدم به آنها اشاره بشه...

پلان اول ـ صبح جمعه ، دعای ندبه یا ظهر عرفه ، دعای عرفه شاید هم عصر جمعه ، دعای سمات یا ...مداح مجلس شور و حال زیادی به مجلس داده... از ناله های فراق می گه و از دوری رخ یار . با صدای زیبایی می خونه : همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی *** چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی ... و ادامه می ده اقا جون می دونم که تو مجلس مایی ... خوش به حال کسی که امروز اقاشو ببینه ! سعی خودتو بکن ... اگه امروز اقاتو نبینی بدبختی ها!!!! .... جوانک از عمق وجودش ناله می زنه و با تمام قلبش اشک می ریزه : اقا جونم ! اقام !... آق.... گریه امانش نمی ده ... ولی آیا اون مولاش رو می بینه ؟!

متاسفانه یه طیف آدمهایی که به این مرض ملاقات گرایی دامن می زنن یک سری از همین افراد به اصلاح مداح هستند . که بدون فکر کردن به اثرات جانبی حرفهایی که می زنند ، فقط و فقط برای شور پیدا کردن مجلس و اینکه به اصطلاح فاز بیشتری بدن حاضرند هر حرفی رو بزنن. همانطور که در ایام محرم هم شاهد کفر گویی های بعضی هاشون هستیم ...

 

پلان دوم ـ صبح جمعه بعد از دعای ندبه یه گزارش پخش می شه؛ گزارشگر از افرادی که از مجلس دعا خارج میشن می پرسه؟ اگه الان توی این مجلس اقا رو ببینی چی بهش می گی؟...

این هم یکی از کارهای خطرناکه که صدا و سیما بهش دامن می زنه ، که مردم صرف دیدن اقا برن مجلس دعا و توسل و ...

ـ حالا اصلا ببینیم اصل تشرف ممکن هست؟ که این همه آدم برای رسیدن به چنین فوزی اینطور خودشون را به آب و اتش می زنند؟

جواب : بله ، مواردی هست که فرد در اثر طهارت نفس و روح این امکان برایش حاصل می شود البته اینطور هم نیست که هر وقت بخواد امام رو ببینه که اگر کسی چنین ادعایی رو کرد قطعا کاذب است . پس اصل تشرف ممکن هست اما به قول اصولی ها ، اصل اولیه عدم تشرف است ! 

ـ چرا؟!

 

جواب:چون امام غائبند و غیبت اقتضا می کند که نشود امام را دید. اگر بشود که دیگر امام غائب نیست !...

اما ذکر یه نکته رو اینجا لازم می دونم و اون اینکه ؛ ملاقات با حضرت بزرگترین افتخار و نعمت عظمایی برای ماست . و بنده با طرح این مباحث قصد کوبیدن این مسائله رو ندارم . منتهی به این سوال بنده جواب بدین که آیا ما مکلف به تلاش برای دیدن حضرت شده ایم ؟؟؟ از ما خواسته شده که برای دیدن ایشان تلاش کنیم ؟؟؟ نه ولله ! شما برین پیش آقای بهجت ، پیش آقای جوادی آملی ، آقای حسن زداه آملی و ... و این سؤال رو بپرسین . بیشک می فرمایند که : چنین رسالتی به دوش ما گذاشته نشده است . حتی در بعضی از تشرفات قطعی هم اقا به این مسئله اشاره کرده اند .

قضیه پیرمرد قفل ساز رو که می دونید ؛ اقا به اون شخصی که خیلی در پی ملاقات با ایشون بودن چی می فرمایند ؟ می فرمایند مسلمان باشید من به دیدن شما می آیم .

پدر آیة الله سیستانی ، که خدمت اقا می رسن و اقا برای تشیع جنازه یه خانمی امده بودن ، آقا به ایشون چی می فرمایند ؟ می فرمایند مثل این خانم باشید من به دیدنتان می آیم (اون خانم به خاطر حفظ حجابشون 7 سال در دوره رضاخان خانه نشین شده بودند...)

 ـ خب حالا که ما رو ممنوع الملاقات کردین ، پس چرا در ادعیه از روئیت امام زمان صحبت شده و به عنوان آرزو [1]مطرح شده و از خدا این مسئله درخواست شده[2] ؟؟؟

جواب : اون چیزی که در ادعیه به عنوان روئیت آمده ، منظور ظهور است وگرنه چه لزومی داره که این نسخه برای همه پیچیده بشه در اون صورت غیبت معنایی نخواهد داشت ....

اما برسیم به آسیب هایی که از این عمل برای انسان پیش می آد یعنی عوارض ناشی از نفوذ این ویروس در منتظران .

1ـ باز ماندن از وظیفه اصلی ؛ وظیفه اصلی ما در این دوران چیه ؟ زمینه سازی ظهور ، اماده کرده خودمون ؛ اگر ما صرفاً به دنبال دیدن حضرت باشیم ، پس وظایف منتظران رو چه کسی انجام بده ؟ قبلا هم گفتم ، ظهور یک امر خارق العاده نیست که همه چیز رو به عهده ی خدا بذاریم . نیاز به زمینه سازی داره برای همین این همه در روایات بر زمینه سازی ظهور و انتظار پویا تاکید شده و اجر متنظران هم سنگ اجر شهدا و مجاهدان راه حق شمرده شد .

وقتی شخص به آنچه که وظیفش نیست می پردازه ، اون چیزی که وظیفش هست روی زمین می مونه .. این باعث به تأخیر افتادن ظهور می شه .... 

2ـ به وجود آمدن تزلزل اعتقادی در افرادی که موفق به دیدن حضرت نشده اند ؛ نسخه می پیچند که فلان ایه قران رو اگه چهل شب صد بار بخونی ، یا اگه چهل شب بری جمکران و یا...به جون بچم اقاتو می بینی !!!!!

پلان سوم : جوانک اصفهانی در آروزی دیدن روی ماه مولایش می سوزد ... به هر دری زده ... دعا .. توسل.. ورد ... ذکر ... تا اینکه بهش می گن چهل شب جمعه برو جمکران ، اقا رو می بینی ... رد خور نداره ... خیلی ها کردن جواب داده ... جوانک چهل شب جمعه از اصفهان می کوبه و می ره قم ، جمکران . توی گرمای شدید ، سرمای استخون سوز ، چه مشکلاتی که براش پیش نمی آد ، چقدر براش هزینه داره ... چقدر بخاطر این کار متلک شنیده ... چقدر از وقت مفیدش رو برای این کار گذاشته ... چهل جمعه تمام میشه ... می خواد اقا رو ببینه و از سختی ای که توی این مدت کشیده براش بگه ... ولی خبری نمی شه .... به هر دری می زنه .... صبر می کنه .... ولی....

این جوان یکی از کسانی است که منکر وجود امام زمان شده است .... یکی از کسانی که مهدویت را از ریشه زده و منکر اصل اون شده . عقاید مسمومش هم طرفدارانی داره ...... اما ایا اگه ما امام رو نبینیم دلیل بر نبودن ایشونه ؟؟؟

 نتیجه : یک سری جلساتی که بعضی افراد سود جو می ذارن که این ورد رو بخون ، این کار رو بکن ، چهل شب جمعه برو مسجد جمکران تا اقاتو ببینی همه دامن زدن به این مرض و افزایش دادن حیطه عمل این ویروسه ...

3ـ در دام فرصت طلبان وشیادان افتادن ؛ کسانی که مدام در پی این مسئله هستند دچار توهم می شوند و در دام افراد سود جو می افتند و فرقه هایی درست میکنند که ...

ـ چرا توهم ؟

 جواب : تا حالا استهلال کردین ؟ وقتی می خواین ماه رو ببینیم انگار ماه با ما بازی میکنه ؛ یه لحظه اینجاست یه لحظه دیگه میره اون ور اسمان ، ولی نیست . یکی از متخصصان استهلال اشاره می کرد که افردا بسیاری که در اول و اخر ماه رمضان ادعای روئیت هلال رو می کنند دچار توهم شده اند !!!  

گاهی هم ممکنه ملاقات صورت بگیره ولی با خود امام نه با اعوان وانصار ایشون . چون در روایت داریم که 30 نفر در اطراف ایشون هستند. و ممکنه که آنها رو دیده باشه و بیشتر کسانی که به دنبال این مسئله هستند در این دام (توهم) می افتند .

 پلان چهارم ـ مرد جوان در قم یک گروه تشکیل داده . هر فقیری که وارد قم می شه اون و دوستانش شناساییش می کنن و آب و غذاش رو فراهم میکنند . توی سرمای زمستون کشیک می دن توی گرمای تابستون عرق می ریزن و مراقبن هر فقیری که وارد قم بشه باید ازش حمایت کنند . بعد یه مدت به این فکر می افتن که کارهاشون رو ببرن زیر نظر امام زمان . مرد جوان که رئیس گروهه به دنبال دیدن امام زمان می ره  .... چهل جمعه جمکران .... نه بی فایده است .... یکی بهش میگه که اگر یک سال هر شب هزار بار سوره قدر رو بخونی اقا رو می بینی .... یک سال تمام با توجه کامل ، این کار رو می کنه .... ولی بی فایده است .... به این فکر می افته که حتما به خاطر گناهان زیاده منه که این توفیق حاصل نمی شه .... توبه و استغفار و انابه و توسل.... نه بی فایده است .... همه درها بسته است... یک روز موقع ورود به مسجد پیرمرد ژنده پوشی رو می بینه مقداری به او کمک و می کنه و ازش میخواد براش دعا کنه . پیرمرد تیری در تاریکی می اندازه و میگه : من نوری توی پیشانی شما می بینم شما قراره فرد مهمی بشی ... جوانک که مشتاق شده از پیر مرد می خواد بیشتر براش توضیح بده .... پیر مرد هم که رگ خواب این جوان رو به دست اورده شروع به بافتن اراجیف می کنه .... جوانک احساس می کنه پیر و مرادی رو که دنبالش بوده یافته .... پیرمرد میشه رئیس گروه .... بعد یه مدت تشکیلات می شه هرمی ... پیر مرد در راس هرم ... جوانک معاون و وزیر اون و باقی افراد گروه رو از دیدن پیر منع می کنه و این حق رو برای خودش محفظ می دونه ... یه مدعی پیدا میشه .... همسر این مرد جوان که می خواد با پیر رابطه داشته باشه ... بعد هم برادر خانمش .... یه شب توی قم یه عده از بچه های مذهبی با قمه و چاقو می افتن به جون هم ... سر پیرمردی که پیر و مرادشون بوده .... با اقا ارتباط داشته ..... راهنماشون بوده .... ولی جالب اینجاست که اون پیرمرد حتی بلد نبوده نماز بخونه ... یا حتی یه آیه قران رو تلاوت کنه .....

نکته دیگر هم اینکه مایی که این همه برای این مسئله تلاش می کنیم اصلا به تربیت نفس فکر کردیم . امدیم و تشرف حاصل شد و اقا رو دیدیم ولی اقا موقع گناه کردن امدند سراغ ما ! حسابی فاز می ده نه؟!!! ...این طور فکر نکنیم که چون ما اقا رو نمی بینیم ایشون هم ما رو نمی بینه و وقتی ما رو می بینه که ما هم ایشان رو روئیت کنیم .

امان ز لحظه غفلت که ناظرم هستی....


[1]  متی ترانا و نراک(دعای ندبه )  

[2] الهم ارنی الطلعة الرشیده (دعای عهد )


نوشته شده در  جمعه 86/6/2ساعت  12:0 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ویروس!

اشتباه نکنید ، این ویروس مثل خیلی ویروس ها که امروزه شایع شده ، از آن سوی مرزها نیامده است . این بلای جدیدی است که خود ما تولیدش کرده ایم ، ماجرا از آن جا شروع شد که فکر کردیم امام زمان (عج) رئیس و مدیری است که اگر خاطره دیدار او را به تصویر بکشیم ، یک برگ برنده برای رقابت های انتخاباتی و غیر انتخاباتی و چراغ سبزی برای مرید پروری به دست آورده ایم ! ، نمی دانم از کدام صندوق خانه ، این دستورالعمل را پیدا کردیم که باید هر طور شده امام را ببینیم ، حتی اگر خود امام نخواهد و به صلاح ما نداند !

مگر به ما نگفتند : در زمان غیبت قائم باید منتظر بود و در زمان ظهور مطیع ؟[1] 

بگذارید از اثرات این ویروس بگویم ؛ کار این ویروس آن است که باعث می شود چشم ها وارانه ببیند ، چون بیمار وارانه می بیند ، وظیفه غیبت ( انتظار ) و وظیفه ظهور ( اطاعت ) را برعکس وانمود می کند . بله ، از علایم بالینی بیمار آن است که به قول خودش در زمان غیبت می خواهد مطیع باشد ، البته با این توضیح که از خود امام (البته پس از ملاقات ) دستور بگیرد که اطاعت کند و حرف هیچکس دیگرا را قبول نمی کند ، حتی حرف علمایی که خود امام در زمان غیبت ما را به آنها ارجاع داد . [2]

از طرف دیگر ، لابد در زمان ظهور هم می خواهند منتظر بمانند . نپرسید چرا ؟ چون معلوم است ، کسی که دستور خود امام را قبول نمی کند ، اگر خود او را هم ببیند ، چون با خواسته او همراه نیست ، نمی پذیرد . منتظر می ماند تا حقیقت به زعم خودش مکشوف گردد!

ویژگی دیگر این ویروس ، ایجاد توهم است ، هر کس را که می بیند مخصوصاً اگر چهره اش نورانی و عجیب باشد ولو اینکه هیچ ربطی به معنویت و دین نداشته باشد ، فکر می کند امام زمان است .

راستی ، ناگفته نماند ؛ که این تنها ویروس تولید ما نیست ، چشم حسود به دور ، ما در این زمینه ها نیاز به تخصص خارجی نداریم اگر چه گاهی آنها هم کمک می کنند . ویروس دیگری هم هست که از ترس ویروس قبلی ، تعدادی از افراد را گرفتار می کند و باعث می شود با وجهه شبه روشنفکری آن قدر امام را غایب و پنهان حساب کنند که یادشان برود خود امام فرموده است . ما از احوال شما بی خبر نیستیم .

من کاری به این بحث ندارم که آیا افرادی که در زمان غیبت ، امام زمان را ملاقات کرده اند یا نه ، ولی بی شک امامی که امان اهل زمین است ، مدبّر و مربی بندگان است ، رکن تمام عالم است ، گره های کوچک و بزرگ فراوانی از افراد اجتماع ما باز کرده است ، که اگر نبود همه نابود می شدیم . [3]

خوب است شعار بهداشت معنوی سال آینده ما شیعیان این باشد :

اطاعت و ارتباط معنوی بیشتر با امام = سلامت روح و روان

داروهای بازار سیاه ملاقات ها و شبه روشنفکرها ، بدون تجویز پزشک زمان غیبت ، ممنوع!

امیدواریم هیچ کس در این روزها در بستر بیماری افراط و تفریط در مسائل ولایی ، نباشد و برای تمام کسانی که گرفتار ویروس های مذکور هستند ؛ چه بیمار و چه حامل و عامل انتقال ، خالصانه و بی غرض چنین دعا می کنیم : یا من اسمه دواء و ذکره شفاء! اشف صدورهم و صدورنا .

( مجله امان / بهار 86)

نکته : بحث ضرورت وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از دیدگاه روایات در آینده ارائه می شود .
نکته : ثبت نام برای چهله مناجات حضرت امیر علیه السلام (مولای یا مولای ...) شروع شده . فرصت ثبت نام تا 10 شعبان می باشد .

نکته : زمان چهله از 11 شعبان تا 21 رمضان است .


[1]« اِنَّ القَائمَ منَّا هُوَالْمَهْدِیُّ الذی یَجِبُ أنْ یُنْتَظَرِ فی غَیْبَتِهِ وَ یُطاعَ فِی ظُهُورِه» منتخب الاثر ، ص 223.

[2]فَارْجِعُوا فیهَا إلی رُواةِ حَدِیثنَا ... .

[3]برگرفته از زیارت جامعه کبیره و حدیث «لَوْ لَا الْحُجُّةَ لَسَاخَتِ الْاَرْضُ بِأهْلِهَا » .


نوشته شده در  جمعه 86/5/26ساعت  9:16 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

سوال : ضرورت وجود امامی همتای رسول خدا صلی الله علیه و آله، از طرف خدا در هر زمان چیست ؟
ضرورت وجود امام از دیدگاه عقل :
در جواب یک استدلال عقلی با دو مقدمه ارائه می کنیم .
مقدمه اول : قطعا رسول خدا
صلی الله علیه و آله در زمان خود به تمام نیازهای دینی مردم تا روز قیامت پاسخ نداند .
چرا؟ 1ـ به دلیل عدم نیاز مردم 2ـ به علت عدم ظرفیت آنها
مقدمه دوم : خدای متعال در یک مقطع زمانی (23ساله) زیباترین نظام هدایت را به بشریت عرضه کرد.
با توجه به مقدمه اول و مقدمه دوم این سؤال مطرح می شود که : خداوند برای هدایت بشریت بعد از رحلت رسولش تا روز قیامت چه تدبیری اندیشیده است؟
سه مسأله قابل تصور است :
1ـ خداوند امر امت را در این مسأله مهمل گذاشته . یعنی دین ناقص فرستاده است . ولی هیچ موحدی نمی تواند این امر را بپذیرد . 
2ـ خداوند دین کامل فرستاد ولی رسولش در ارائه آن کوتاهی نمود ! این مسأله به هیچ وجه قابل قبول نیست  چرا که پیامبر
صلی الله علیه و آله اگر می خواست یک روز از مدینه خارج شود ، برای خودش جانشینی تعیین می فرمود .
3ـ خداوند متعال در راستای هدایت بشریت تا روز قیامت افرادی را که همتای رسولش هستند ، برای امت قرار داد ، رسولش هم این امر الهی را ابلاغ نمود ولی امت در پذیرش آن کوتاهی نمودند.
با توجه به نکات یاد شده و با توجه به اینکه نیاز انسان به  راهنما و هدایت او یک نیاز مستمر است (یعنی در طول قرون و اعصار بوده و خواهد بود ) پس باید در هر زمان فردی هم شأن رسول خدا برای هدایت بندگان وجود داشته باشد . یعنی هر کدام از ما برای رسیدن به کمال لایق خود با تک تک سلولهای بدنمان و تمام وجودمان به او نیازمندیم ،‏ نیازی عمیق و عطشی وصف ناشدندی ...

اما ضرورت وجود امام از دیدگاه قرآن :
در ادامه چند ایه را که دال بر لزوم وجود حجت در هر زمان است را ذکر می کنیم .
«وَ مِمَّن خَلَقْنا اُمَةٌ یَهدون بِالحقِ وَ بهِ یَعْدِلُونْ » « و از خلقی که آفریدیم فرقه ای به حق هدایت می یابند و (ازباطل همیشه )به حق بر می گردند .»(اعراف/181) 
در تفاسیر آمده است که مراد از این فرقه پیشوایان دین و ائمه معصومند که همیشه باید در زمین وجود داشته باشند .

« وَ یَقُول الذین کَفَروا لَو لا عَلَیه آیَةٌ من رَبِهِ اِنَّما انت مُنْذِرٌ و لَکُلِ قوم‍ٍ هادٍ».« و باز به طعنه می گویند که چرا بر او آیت و معجزه ای نفرستاد (باید بدانند که ) تنها وظیفه تو اندرز و ترساندن خلق (از نافرمانی خداست ) و هر قومی را از طرف خدا راهنمایی است . »( رعد /7)
در اخبار و تفاسیر بسیار راهنما به علی
علیه السلام  و ائمه تفسیر شده است . از این آیه بر می آید که هر قومی باید راهنما و امامی داشته باشد ، یعنی تا روز قیامت وجود حجت خدا در زمین ضروری است .

« یَومَ نَدْعُ کُلَ اُناسٍ بِامامهم ... » « ای رسول ما بیاد آر روزی را که ما هر گروهی از مردم را با پیشوایشان دعوت می کنیم » ( اسرا / 71)
با توجه به این ایه امامت، بایدبعد از رسول خدا تا آخر الزمان نیز ادامه داشته باشد ، در غیر این صورت تکلیف مردم آینده مهمل گذاشته شده و این از خدای حکیم پسندیده نیست . از طرفی غرض آیه نیز نقض می شود زیرا اقوامی خواهند بود که شامل این ایه نخواهند شد در حالی که این ایه عموم را می رساند .

« اِنَّا اَرْسَلْناکَ بِالحَقِ بشیراً و نذیراً وَ ان من امةٍ الاّ خلا فیها نذیر» « ما ترا به حق و راستی به سوی خلق فرستادیم تا (نیکان را ) بشارت داده و (بدان را ) بترسانی و هیچ امتی نبوده جز آنکه در میانشان ترساننده و راهنمایی بوده است . »( فاطر/24)
اگر وجود راهنما برای امت های گذشته ضروری بوده ، پس برای آینده گان هم ضروری خواهد بود . در غیر این صورت آنها در روز قیامت برای گمراهیشان عذر و بهانه خواهند داشت . از طرفی همانطور که هدایت هدایتگر برای پیشینیان ضروری بوده برای آینده گان هم امری لازم به شمار می آید چرا که نیاز انسان به هدایت یک نیاز مستمر و پایدار است .

نکته : قرار بود این پست رو هفته قبل بذاریم که به دلیل مشغله و جلو افتادن سفرم نتونستم . شرمنده دوستان شدم. از این بابت معذرت .
نکته : اگه خدا توفیق رو رفیق راهمون کنه قراره یه چهله دعای حضرت امیر بذاریم که تا روز بیست و یکم ماه رمضان طول می کشه . دوستانی که مایلن با نام یه شهید ثبت نام کنند . در مورد زمانش هم نظر بدین .
نکته : لیست چهله دعای عهد رو ارشیو کردم . دوستانی که نیاز دارن به ارشیو  مراجعه بفرمایند .


نوشته شده در  جمعه 86/5/19ساعت  2:42 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

پیرزن نفس نفس زنان، مشک آبی بر دوش از کوچه می گذرد و زیر لب چیزی زمزمه می کند. خدا پسر ابوطالب را ...

برای کمک کردن جلو می رود و مشک را از دوش پیرزن می گیرد ،‌پیرزن آهی می کشد و می گوید : خدا اجرت دهد جوانمرد و در عوض پسر ابوطالب را ...

همانطور که رو به خانه پیر زن رهسپارند از او می پرسد : چرا پسر ابوطالب را نفرین می کنی ؟ پیر زن با ناراحتی شروع به سخن می کند : شوهرم در جنگ کشته شده و من ماندم و چند یتیم ... راه به جایی نمی برم ! الآن هم گرسنه اند .

وقتی وارد خانه پیرزن شد و اوضاع رقت انگیز بچه هایش را دید ، سریع خارج شد و با مقداری خرما و آرد برگشت . درحالی که تنور پیرزن را روشن می کرد و آتش را زبانه می کشید ، صورتش را نزدیک آتش می برد و می گفت : بچش ! بچش! ای پسر ابوطالب که عذاب خدا بس سهمگین تر است ! که تو بینوایانی چونین را فراموش کرده ای و بی خبری !

پیرزن به نان پختن مشغول بود و او به مراقبت از کودکان . با دست خود خرما در دهانشان می گذاشت ،‌ اما انگاه که دید آنها غمگینند ،‌ خود را مرکب آنها کرد ... و« بر آن شانه که پیامبر پا ننهاد کودکان را نشاند و از آن دهان که هرای شیر می خروشید کلمات کودکانه تراوید ، آیا تاریخ ،‌ به تحیّر ، بر در سرای ، خشک و لرزان نمانده بود ؟ »*

صدای قهقهه کودکان پیرزن را به تعجب انداخت ! دیر زمانی بود که صدای خنده آنها را نشنیده بود ! نزدیک رفت ، دید او کودکان را سواری می دهد و گاه به گاه خرما به دهانشان می گذارد و می گوید : بچه ها شما را به خدا علی را ببخشید ...! از گناه او در گذرید !!!

پیرزن گفت : من نمی دانم چگونه ازتو تشکر کنم . مدتها بود که صدای خنده ی این کودکان را نشنیده بودم ... و دوباره علی بن ابی طالب علیه السلام را نفرین کرد ....

اگر زن همسایه نیامده بود و او را نشناخته بود نفرین پیرزن تمامی نداشت .


این جلوه ای از محبت علیعلیه السلام بود ، یادمان باشد ،‌ مهدی علیه السلام پسر همان علی علیه السلام است .

 

بعد نوشت..........................................................

فراخوان :

همانطور که دوستان عزیز مستحضرند مدت زیادی تا نیمه شعبان نمانده ، به همین خاطر بنده از همه وب نویس هایی که دوره عمومی و تخصصی مهدویت رو گذروندن(چه دوستانی که وب مهدوی علیه السلام دارند و چه دوستانی که در سایر زمینه ها قلم می زنند ) دعوت می کنم که در یک طرح هماهنگ در طول جمعه های باقی مانده ، به صورت دسته جمعی روی پست هایی با موضوع واحد کار کنند . به این صورت که با مشورت دوستان و نیاز سنجی یک سری موضوعات رو انتخاب کنیم و هر وب نویسی با قلم خودش در باره ی اون موضوع یک پست بنویسه . دوستانی که مایلن در این طرح شرکت کنند ، پست اول رو جمعه اینده با موضوع ( دلایل نیاز به امام زمان علیه السلام ازدیدگاه قران و عقل ) کار کنند .

 کم کاری در این زمینه ، به خصوص از وب نویس های مهدوی و دوستانی که دوره مهدویت رو توی بنیاد گذروندن اصلا قابل توجیه نیست ،‌ برادر من ! خواهر من ! هیچ می دونی بیشترین امار سایت در دنیا متعلق به بهائیته ؟! یعنی بزرگترین دشمن مهدویت و مهدی علیه السلام که بزرگترین حامیش هم در جهان صهیونیسمه ! یعنی دشمن بشریت ! این یعنی با وجود این همه وب و سایت با موضوع مهدویت اونها دهها و بلکه صدها قدم از ما جلوترند . این یعنی ما هنوز هیچ کاری برای مولا و سرومان نکردیم . این رو به خاطر داشته باشیم که ظهور فقط با گفتن و آرزو کردن محقق نمی شه ! یادمان باشه که ظهور مساله خارق العاده نیست که یکدفعه اتفاق بیفته ، نیاز به زمینه سازی داره و این به عهده ی ماست . پس یک یا علی بگین و قلم به دست بگیرین . یاعلی.



* بخشی از « در سایه سار نخل ولایت » ، موسوی گرمارودی . 

نوشته شده در  جمعه 86/5/5ساعت  11:43 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

جبران  خلیل جبران : 

« آنک که خدا مرا بسان سنگریزه ای درون  این

 دریاچه شگفت افکند ، سطح آب را باچرخابهای

بیشمار پراکنده ساختم اما آنگاه که به قعر آب

رسیدم سراسر خاموش شدم./ »

آری  ! او چنین پنداشت اما گویی پندار سبز

 چنین می اندیشد که :

« انسانها دو دسته اند عده ای  سنگ و عده ای سیب اند .

آغاز آنها مشترک است ، هر دو هنگام ورود به دریاچه

شگفت دنیا چرخبهای بیشماری   را به دور خود می سازند و

دیگران را تحت تأثیر قرار می دهند./

اما پایان آنها حکایتی است بس متفاوت !

سنگزیزه ها بناچار پس از مدتی به قعر آب خواهند

رسید و خاموش خواهند شد . /

                                           اما سیب ها؟!

آنها هرگز به قعر آب نخواهند رفت و خاموش

نخواهند شد . آنها جاودانه در دریاچه باقی خواهند

ماند و در هر  تلاطم امواج چرخابی دیگر خواهند

ساخت ./

آنها روزی  به آسمان بر خواهند گشت و ابرها را

خواهند پیمود و در آخرین نقطه آسمان در

کنار محبوبشان تا ابد خواهند زیست . / »

سیّد صدرا / بهار /82

 


نوشته شده در  پنج شنبه 86/5/4ساعت  8:23 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز سر اذان ظهر کلی به مادرم زحمت دادم تا بتونم تنفس توی این کره ی خاکی رو تجربه کنم. مادر جان تلاش خودخواهانه منو ببخش.  

 

  

یه عزیزی می گفت:« تولد» مسأله ساده ای نیست. کار اسانی نیست. همانطوری که یه مادر سختی می کشه، نوزاد هم خیلی اذیت می کشه و شاید رنجی رو که نوزاد متحمل میشه خیلی بزرگتر از رنج مادر باشه . اخه اون خیلی ناتوان تر و کوچیک تر از اونه که اماده ی درد و رنج باشه ولی اونهایی که واقعا تحملش رو دارن می تونن طعم زندگی رو بچشن .

 

می دونی چرا یه نوزاد موقع تولدش گریه می کنه ؟ چون وارد دنیای پرگناهی شده ؟ اره ! اینم تعبیر جالبیه ! ولی، دلیل واقعیش اینه که گریه ، واکنش او به فشار و سختی ای هستش که تحمل کرده . شاید احساس می کنه از تحملش خارجه.

 

این دنیا پیچیده شده در سختی هاست . حتی برای ورود به این دنیا هم باید سختی و امتحانی مثل تولد رو پشت سر گذاشت . اگر از پس آن بر آمد استحقاق این رو پیدا می کنه که به شهر رنج ها ـ دنیا ـ قدم بذاره . یه نوزاد مثل یه قهرمان با مرگ می جنگه . مرگی که هر لحظه ممکنه اون رو از صفحه هستی برای همیشه حذفش کنه .گریه های بعد تولد هم گریه ی یه قهرمانه پیروزه ! که پیروزیش رو به زحمت به دست اورده و این پیروزی برای خودش هم باور نکردنیه ! به زحمت می تونه باور می کنه واقعا موفق شده !

 

بعد از اون هم با رشد جسم و عقل ، مشکلاتش هم بزرگ تر و پیچیده تر میشه . اگه اون ادم کوچولو اینو یادش باشه که از پس مسأله بزرگی مثل تولد بر اومده ، دیگه با مشکلات کوچیک و بزرگی که توی زندگی براش پیش میاد خودش رو نمی بازه . احساس ناتوانی نمی کنه و کلماتی مثل: « نمی تونم ـ تحمل ندارم ـ صبرم تمام شده ـ دیگه جانم به گلو گاهم رسیده ـ و... » رو از فرهنگ لغاتش حذف میکنه . و به جاش می نویسه : « خدایا چون می بینی صبر می کنم ـ خدایا چون با منی مردونه می ایستم ـ چون دست تو با منه ، چون تو حامی منی قهرمانانه می جنگم .... » درسته روزهای سختی برای همه ادما پیش میاد ولی اگه اونها لحظه تولدشون رو به یاد بیارن که خدا با چشم های نگران مراقبشون بود . در تمام طول زندگی هم مهربانانه حمایتشون کرده ، دیگه چیزی به نام ناامیدی و افسردگی و دپرسینگ بعد از شکست و ... معنی نخواهد داشت .

پس بیایم به خاطر شجاعتی که موقع ورود به دنیا به خرج دادیم ، توی این دنیا همیشه شجاع باشیم .

 

این پست رو برای الهه عزیزم نوشتم ، که می دونم این روزها به سختی دلش گرفته .  

 

بعد نوشت.................................................................... 

 

ثبت نام برای چهله دعای عهد :

بعد از مشورتی که با دوستان عزیز داشتیم ، تصمیم گرفتیم به جای چهله مناجات حضرت امیر برای یک چهله دعای عهد دیگه ثبت نام کنیم .

دلیلش اینه که : یه عده از دوستان ، دیر لیست چهله رو گرفتن و یه عده ای هم کلا از چهله جا موندن . از طرفی دقیقا از اخرین روز چهله حاضر تا نیمه شعبان 40 روز فاصله است . بهتر دیدیم برای این که چلهه مون با این مناسبت همخوانی داشته باشه دوباره چهله دعای عهد رو راه بیاندازیم . تا هم دوستان دیگه استفاده کنند و هم دوستانی که جامونده بودند فرصت دوباره ای داشته باشن . زمان چهله مناجات حضرت امیر علیه السلام   هم به زودی به دوستان اعلام می شه .

برای کسب اطلاعات بیشتر به اینجا و اینجا و اینجا  و اینجا مراجعه کنید

دوستانی که ثبت نام می کنند روز 28 تیر برای گرفتن لیست مراجعه کنند

 

 


نوشته شده در  دوشنبه 86/4/18ساعت  7:33 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

 « بسم رب الفاطمة سلام الله علیها»

تولدت مبارک ای مروارید پنهان بقیع ،ای فاطمه جان ...

خواستم از تو بنویسم ، اما قلم شکسته من تاب نوشتن از تو را نداشت . اخر کجا یه قطره می تواند از دریا بنویسد . فقط دو جمله از امیر خانی می نویسم ، که مثل تو وقت پرکشیدن ، صورتش کبود بود ...

بِذِکرِکِ یا سَیِدَتی عاشَ قَلبی .
ای بانوی من به ذکر تو قلب من می تپد .

یا فَاطِمَةُ فَبِعَلِیِّکِ ما بَرِحتُ مِن بَا بِکِ .
ای فاطمه جان به همسرت علی علیه السلام قسمت می دهم که من را از در خانه ات دور نکن .


نوشته شده در  پنج شنبه 86/4/14ساعت  1:49 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز 8_9 صبح برای رفتن به جایی سوار تاکسی شدم . به محض سوار شدن مسافرهای بعدی ، بحث داغ   «سهمیه بندی بنزین» شروع شد . یکی از مسافران که سعی می کرد خیلی لفظ قلم صحبت کنه و خودش رو با سواد جلوه بده بحث رو به دست گرفت و بعد از نقدها و افاضات کم کم ذات خرابش را رو کرد .اول ادعا کرد که جانبازه و سر این سهمیه بندی هم چیزی بهش نمی رسه ، بعد با راننده شروع به بدگویی در باره نظام کردن و طرح براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را با هم ریختن . و این بین از دیوار کوتاه ما طلبه ها بالا رفتن و هر چی که دوست داشتن نثار آخوندها و طلبه ها کردن و بعد هم سراغ اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله . و اقای مسافر افاضه فرمودن که ما نه این نظام رو می خوایم و نه این اسلام محمدی صلی الله علیه و آله و نه اون محمد صلی الله علیه و آله رو ... (به خاطر نوشتن این جمله عذر خواهی می کنم.(

خلاصه کار به کفر و کفر گویی کشید. حالم اصلا خوش نبود، شنیدین این اراجیف هم حالم رو خراب تر کرد. مخصوصا گزارشات غرور امیز اقای راننده از خرابکاری های همشهری هاش توی پمپ بنزین ها و... بنا رو گذاشتم به عدم صحتش، غافل از اینکه ....

وقتی پیاده شدم به این فکر می کردم که دین و اعتقادات مردم چقدر سبک و بی ارزشه که در ازای چند لیتر بنزین می فروشنش ! و این سوال برام پیش اومد که اون اقای به اصطلاح جانباز چرا این حرفها رو زد؟ در حالی که خودش ماشین نداشت ولی بیشتر از راننده داغ کرده بود . جوابش سادست ، بخاطر ترس از گرانی نیامده ! ادم های این مدلی صبح تا شب تلاش می کنند برای بدست اوردن چند هزار تومن و اون را صرف شکمشون می کنند و انرژی حاصله رو هم فرداش صرف بدست اوردن چند هزار تومان دیگه و ....

چه سیکل معیوبی! چه زندگی سگی ای!( خدایا از این زندگی ها به تو پناه می ارم) بخاطر همین هم از سهمیه بندی شدن بنزین تا حدی عصبی شده بود که به پیامبر خودش هم فحاشی می کرد . اما به چه قیمتی ؟ اون پیامبرش رو ، دینش رو و اخرتش رو یه طرف معادله گذاشته بود و چند لیتر بنزین رو طرف دیگه معادله ! چه معادله معیوبی ! و به خاطر گرونی چند هزار تومنی که هنوز از راه نرسیده بود دینش رو فروخت .... حضرت امیر علیالسلام ه می فرمایند : « این دنیای فاسد نکوهش شده را رها کنید ، زیرا مشتاقان شیفته تر از شما را رها کرد ...» به نظر شما این اقا با چند هزار تومان کم تر و بیشتر واقعا چقدر از دنیا رو می تونست به دست بیاره ؟ یا چقدر از زندگی اش رو آباد کنه؟ باز هم از زبان حضرت امیر علیالسلام براتون بگم:« مردم برای اصلاح دنیا چیزی از دین را ترک نمی گویند ،‏ جز انکه خدا انان را به چیزی زیانبارتر دچار خواهد کردو« آگاه باشید ، آنچه را با تباه ساختن دین به دست می اورید سودی به حالتان نخواهد داشت .» ادم های این مدلی با اون چهار پایی که راهی جز اخور و طویله رو بلد نیست هیچ فرقی نمی کنند . برای دنیا می دوند و اون رو کمتر به دست می اوردند . ایا ازرش زندگی ما اینه؟ ایا دنیای ما همینه؟ اگه اینطوره که خیلی بی ارزش و پسته ....

این اقا در خلال افاضاتش به شهدا هم توهین کردن و فرمودن که این نظام مردم رو با حرفایی از قبیل حمایت از اسلام و ... فردا اون شهید رو میارن و ... سرگرم کردن و سی سال به این مملکت چسبیدن ....

راستی دیروز سالگرد « شهدای سردشت» بود . شهدای مظلومی که توی جنهم شیمیای فرصت اخ گفتن هم پیدا نکردن . امثال این اقا روی خون شهدا راست راست قدم می زنند و اراجیف هم می بافن . هر کسی نمی تونه خون رو لگد مال کنه مگر اینکه خودش خونخوار باشه و این دست ادم ها خونخوارند ... ایا این جزو انسانیت که ادم به کشته های راه ازادی و وطن پرستی اهانت کنه؟ این در حالی که حتی در کشور های اروپایی هم به کشته های جنگ با دیده تقدس و احترام نگریسته می شه ...   

دم از این می زد که جانباز شیماییه ! از این دست جانبازهای کذایی که پنبه نظام رو توی اماکن عمومی می زنند کم نیستد و این اولیش نبود که حرفهاش رو می شنیدم .

یه سوال : چرا توی این دو سال اخیر این مدل بدگویی های جسورانه پشت سر دولتمردان و نظام زیاد شده .توی دروه دولت قبلی چرا این مسئله اینقدر قوت نداشت .یه پست جدا برای این مطلب می نویسم .

یه سوال دیگه : بنزین سهمیه بندی شد ، اما دین چی ؟ انسانیت چی ؟ شعور چی ؟ شرف چی ؟ اینها هم سهمیه بندی شد ؟.............

یه دعا : خدایا ما آماده ظهور نیستیم پس امام مهدی علیالسلام رو نفرست ... ما در عذاب باشیم بهتر از اینه که عزادار یه فاجعه دیگه به نام کربلای مهدی علیالسلام باشیم .



 


نوشته شده در  پنج شنبه 86/4/7ساعت  3:20 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علی المهدی و علی ابائه

بهار امسال با سیلی های پی در پی ای که به صورتمان نواخت تمام شد ....

اصلا بهار بی تو معنی ندارد ....

ما زمستانی ها به سردی عادت کرده ایم ....

وگرنه از دوری تو می بایست مرده بودیم .....

برای ما مرده های زنده نما دعایی کن ....

دعا کن .... 


نوشته شده در  دوشنبه 86/4/4ساعت  7:20 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم  

«... وصیت اینجانب به حوزه های مقدسه علمیه آن است که کراراً عرض نموده ام که دراین زمان که مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی کمر به براندازی اسلام بسته اند و از هر راه ممکن برای این مقصد شیطانی کوشش می نمایند و یکی از راههای با اهمیت برای مقصد شوم آنان و خطرناک برای اسلام و حوزه های اسلامی نفوذ دادن افراد منحرف وتبهکار در حوزه های علمیه است ، که خطر بزرگ کوتاه مدت آن بد نام نمودن حوزه ها با اعمال ناشایسته واخلاق و روش انحرافی است و خطر بسیار عظیم آن در دراز مدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد که با آگاهی بر علوم اسلامی و جا زدن خود را در بین توده ها و قشرهای مردم پاکدل و علاقه مند است ، و ضربه مهلک زدن به حوزه های اسلامی واسلام عزیز و کشور در موقع مناسب می باشد ..»

قطعه ای از زمین تو را می خواند ، اما ایا با در بر گرفتن تو ذوب نمی شود ؟

قطعه ای از زمین تو را می خواند ، اما چگونه ؟ با چه جرأتی ؟

قطعه ای از زمین تو را می خواند ، همانگونه که مادرت زهرا(س) را خواند ....

قطعه ای از زمین تو را می خواند ، اما ایا گنجایش روح بلند تو را دارد ؟ هرگز !

قطعه ای از زمین تو را می خواند ، اما روح بلندت را خدا می خواند، و مشتاقانه در انتظار پرکشیدنت است .

قطعه ای از زمین تو را می خواند ، اما اماما با رفتنت قلب امتی شکسته است ...

 


نوشته شده در  دوشنبه 86/3/14ساعت  7:7 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
او خواهد آمد
زمان بازگشت ارباب...
[عناوین آرشیوشده]