سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

پیرزن نفس نفس زنان، مشک آبی بر دوش از کوچه می گذرد و زیر لب چیزی زمزمه می کند. خدا پسر ابوطالب را ...

برای کمک کردن جلو می رود و مشک را از دوش پیرزن می گیرد ،‌پیرزن آهی می کشد و می گوید : خدا اجرت دهد جوانمرد و در عوض پسر ابوطالب را ...

همانطور که رو به خانه پیر زن رهسپارند از او می پرسد : چرا پسر ابوطالب را نفرین می کنی ؟ پیر زن با ناراحتی شروع به سخن می کند : شوهرم در جنگ کشته شده و من ماندم و چند یتیم ... راه به جایی نمی برم ! الآن هم گرسنه اند .

وقتی وارد خانه پیرزن شد و اوضاع رقت انگیز بچه هایش را دید ، سریع خارج شد و با مقداری خرما و آرد برگشت . درحالی که تنور پیرزن را روشن می کرد و آتش را زبانه می کشید ، صورتش را نزدیک آتش می برد و می گفت : بچش ! بچش! ای پسر ابوطالب که عذاب خدا بس سهمگین تر است ! که تو بینوایانی چونین را فراموش کرده ای و بی خبری !

پیرزن به نان پختن مشغول بود و او به مراقبت از کودکان . با دست خود خرما در دهانشان می گذاشت ،‌ اما انگاه که دید آنها غمگینند ،‌ خود را مرکب آنها کرد ... و« بر آن شانه که پیامبر پا ننهاد کودکان را نشاند و از آن دهان که هرای شیر می خروشید کلمات کودکانه تراوید ، آیا تاریخ ،‌ به تحیّر ، بر در سرای ، خشک و لرزان نمانده بود ؟ »*

صدای قهقهه کودکان پیرزن را به تعجب انداخت ! دیر زمانی بود که صدای خنده آنها را نشنیده بود ! نزدیک رفت ، دید او کودکان را سواری می دهد و گاه به گاه خرما به دهانشان می گذارد و می گوید : بچه ها شما را به خدا علی را ببخشید ...! از گناه او در گذرید !!!

پیرزن گفت : من نمی دانم چگونه ازتو تشکر کنم . مدتها بود که صدای خنده ی این کودکان را نشنیده بودم ... و دوباره علی بن ابی طالب علیه السلام را نفرین کرد ....

اگر زن همسایه نیامده بود و او را نشناخته بود نفرین پیرزن تمامی نداشت .


این جلوه ای از محبت علیعلیه السلام بود ، یادمان باشد ،‌ مهدی علیه السلام پسر همان علی علیه السلام است .

 

بعد نوشت..........................................................

فراخوان :

همانطور که دوستان عزیز مستحضرند مدت زیادی تا نیمه شعبان نمانده ، به همین خاطر بنده از همه وب نویس هایی که دوره عمومی و تخصصی مهدویت رو گذروندن(چه دوستانی که وب مهدوی علیه السلام دارند و چه دوستانی که در سایر زمینه ها قلم می زنند ) دعوت می کنم که در یک طرح هماهنگ در طول جمعه های باقی مانده ، به صورت دسته جمعی روی پست هایی با موضوع واحد کار کنند . به این صورت که با مشورت دوستان و نیاز سنجی یک سری موضوعات رو انتخاب کنیم و هر وب نویسی با قلم خودش در باره ی اون موضوع یک پست بنویسه . دوستانی که مایلن در این طرح شرکت کنند ، پست اول رو جمعه اینده با موضوع ( دلایل نیاز به امام زمان علیه السلام ازدیدگاه قران و عقل ) کار کنند .

 کم کاری در این زمینه ، به خصوص از وب نویس های مهدوی و دوستانی که دوره مهدویت رو توی بنیاد گذروندن اصلا قابل توجیه نیست ،‌ برادر من ! خواهر من ! هیچ می دونی بیشترین امار سایت در دنیا متعلق به بهائیته ؟! یعنی بزرگترین دشمن مهدویت و مهدی علیه السلام که بزرگترین حامیش هم در جهان صهیونیسمه ! یعنی دشمن بشریت ! این یعنی با وجود این همه وب و سایت با موضوع مهدویت اونها دهها و بلکه صدها قدم از ما جلوترند . این یعنی ما هنوز هیچ کاری برای مولا و سرومان نکردیم . این رو به خاطر داشته باشیم که ظهور فقط با گفتن و آرزو کردن محقق نمی شه ! یادمان باشه که ظهور مساله خارق العاده نیست که یکدفعه اتفاق بیفته ، نیاز به زمینه سازی داره و این به عهده ی ماست . پس یک یا علی بگین و قلم به دست بگیرین . یاعلی.



* بخشی از « در سایه سار نخل ولایت » ، موسوی گرمارودی . 

نوشته شده در  جمعه 86/5/5ساعت  11:43 صبح  توسط گنجشک کوچک 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
او خواهد آمد
زمان بازگشت ارباب...
[عناوین آرشیوشده]